ازش بدم میومد۱۲p
ماهان:سورپرایز
مینو:تولدت مبارک
ا/ت:اه تولدممهه یادم نبود
دیدم آریا و پارسا و سعید اونجا بودن
مهدی:اجی خوشگلم تولدت مبارک و بغلم کرد منم بغلش کردم
تولدت رو سر کردیم همه کادو دادن رفتن وقتی رفتن کادو ها رو باز کردم هدفون و میکروفن و لپ تاپ بودن ولی یه چیزی عجیب بود یه نامه رو گل
نامه: سلام ا/ت نمیدونم چرا بهم اعتماد نداری ولی بدون عاشقتم و لطفا یک بار بهم اعتماد کنننن لطفااااااااااا سعید•́ ‿ ,•̀
عررررر ولی باششش من شکست خوردم
که دیدم سعید داره به گوشیم زنگ میزنم
سعید: سلام
ا/ت:سلام
سعید: فردا یه مهمونی خانوادگی شرکتی داریم و مامانت هم چون صاحب شرکت هست خوشحال میشم بیای
ا/ت:حتما
سعید:فقط یه مشکل هست
ا/ت:اممم چی
سعید:مامانم گفت که باید یه دوست دختر با خودت بیاری
ا/ت:خب
سعید:بانو قبول میکنید
ا/ت:حتمااا
قط کردیم ویو سعید:عررررررر من رل زدم هوووووووو ییسیسسیسسسسسسس
مهدی:دیدی گفتممممم
سعید:مهدی داداشمیبییییی
مهدی:خب برو گمشو پرو نشو
سعید:نوکرتم
لایک:۶
کامنت:۷
مینو:تولدت مبارک
ا/ت:اه تولدممهه یادم نبود
دیدم آریا و پارسا و سعید اونجا بودن
مهدی:اجی خوشگلم تولدت مبارک و بغلم کرد منم بغلش کردم
تولدت رو سر کردیم همه کادو دادن رفتن وقتی رفتن کادو ها رو باز کردم هدفون و میکروفن و لپ تاپ بودن ولی یه چیزی عجیب بود یه نامه رو گل
نامه: سلام ا/ت نمیدونم چرا بهم اعتماد نداری ولی بدون عاشقتم و لطفا یک بار بهم اعتماد کنننن لطفااااااااااا سعید•́ ‿ ,•̀
عررررر ولی باششش من شکست خوردم
که دیدم سعید داره به گوشیم زنگ میزنم
سعید: سلام
ا/ت:سلام
سعید: فردا یه مهمونی خانوادگی شرکتی داریم و مامانت هم چون صاحب شرکت هست خوشحال میشم بیای
ا/ت:حتما
سعید:فقط یه مشکل هست
ا/ت:اممم چی
سعید:مامانم گفت که باید یه دوست دختر با خودت بیاری
ا/ت:خب
سعید:بانو قبول میکنید
ا/ت:حتمااا
قط کردیم ویو سعید:عررررررر من رل زدم هوووووووو ییسیسسیسسسسسسس
مهدی:دیدی گفتممممم
سعید:مهدی داداشمیبییییی
مهدی:خب برو گمشو پرو نشو
سعید:نوکرتم
لایک:۶
کامنت:۷
۳.۰k
۰۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.