تپش قلب پارت ۵۶
اجراشون شروع شد و رفتن رو صحنه به طور اتفاقی همه جا خلوت شد😐(اوه اوه فکر کن خلوت باشه😐😂😶😂🤣🤣🤣) من:اینجا جن که نداره هوففف بزار اجرارو ببینم رفتم اجرارو دیدم من رفتم تو فاز فقط گردنمو تکون میدادم(تکون بده عاعا تکون بده😐😂😂😂🤣) گردنم درد گرفت رفتم تو گرم بود جونگ کوک خیلی جذاب شده بود لعنتی گرم بود رفتم بالا پشت بوم(میخوام بدونم سومالیا چطور تونست بیاد تو کمپانی😐😂😂🤣 نه یکی بهم بگه 😶😐😂😂😂اینجا سومالیا میاد تو پشت بوم یورام میره بعد داره باد میخوره که سومالیا میاد پشتش با قفل فرمون😐یا حسین روانی شده😐😂😂🤣🤣 یورا برمیگرده میبینه سومالیا دستشو میگیره ولی.....) رفتم بالا پشت بوم باد میخورد به صورتم همون موقع صدا پا اومد برگشتم دیدم سومالیا نزدیک بود با قفل فرمون بکشتم که دستشو گرفتم من:داری چیکار میکنی تو هان دیوونه شدی دختر آره سومالیا:تو آرزویی که داشتمو ازم گرفتی من:آرزویه تو به من چه سومالیا:من میخواستم جایه تو باشم من عاشق جونگ کوک بودم (دو نفر افتادن به جون هم ببین کارتو😐😂😂😂😂) من:ببند دهنتو حولش دادم عقب سومالیا:من تا تو رو نکشم ول کن نیستم فهمیدی(حالا اینجا سومالیا یدونه میزنه به یورا با قفل فرمو همون موقع جونگ کوک میرسه اما وقتی سومالیا میزنه یورا از همون بالا پشت بوم پرت میشه پایین جونگ کوک اینه برق میره پایین پایین ساختمون تا بگیرش حالا یه عالمه فاصله داره😐😂😂😂😂😂میدونید که ساختمون بیگ هیت چقدر بزرگه😐😂😂😂شبی پنت هوس دسته خر😐😂😂😂😂نگاه کنید حالا میخوام سکته کنید😁😂😂🤣صحنه آهسته) یه ضربه بهم زد با همون قفل فرومون پرتم کرد پایین (اینجا جونگ کوک دید یورا صدا زد اما دیر شده بود ولی جونگ کوک دویید رفت بیرون تا از پایین بگیرش) من:جونگ کوککککک کوک:یورااا همینجوری داشتم از پشت سوقوط میکردم انقدرم طولانی بود که حد نداشت (بده پر پرواز باحال☺😐😂😂🤣🤣خوب داستان تغییر کرد اونجا یه میله داره که وسطای فرود اومدن که یورا میتونه دستشو به اون بگیره و آویزدن بشه) یه میله دیدم تونستم بگیرمش آویزدن موندم
از زبون جونگ کوک
اینه برق رفتم پایین من:یورا یورا یورا رفتم پایین بیرون دیدم آویزونه من:یوراااااااااا یورا:جونگ کوککککککککک کمکم کن من زیاد نمی تونم تحمل کنم من:یورا ول کن من میگیرمت یورا:چییی نمی تونی میمیرم جونگ کوک من:هیچیت نمیشه نفسم ول کن بهت قول میدم که میگیرمت میتونم یورا:یعنی ول کنم من:آره آره ول کننن یورا:خیله خوب داشتم سکته رو میزدم که ول کرد منم دستامو باز کردم که افتاد تو بغلم نشستم رو زمین انقدر ترسیده بود همین که افتاد بیهوش شد من:یورا یورا چشمات باز کن سرش زخمی بود گوشش داشت ازش خون میومد
از زبون جونگ کوک
اینه برق رفتم پایین من:یورا یورا یورا رفتم پایین بیرون دیدم آویزونه من:یوراااااااااا یورا:جونگ کوککککککککک کمکم کن من زیاد نمی تونم تحمل کنم من:یورا ول کن من میگیرمت یورا:چییی نمی تونی میمیرم جونگ کوک من:هیچیت نمیشه نفسم ول کن بهت قول میدم که میگیرمت میتونم یورا:یعنی ول کنم من:آره آره ول کننن یورا:خیله خوب داشتم سکته رو میزدم که ول کرد منم دستامو باز کردم که افتاد تو بغلم نشستم رو زمین انقدر ترسیده بود همین که افتاد بیهوش شد من:یورا یورا چشمات باز کن سرش زخمی بود گوشش داشت ازش خون میومد
۱۰.۵k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.