تبدیل نفرت به عشق
پارت 12
رفتیم اونجا یه شخص خیلی برام آشنا بود وایسا نکنه توهم زدم اون واقعا تهیونگه کای: با اون آقا که سمت شیشه نشسته قرار دارید
کای داشت به تهیونگ اشاره میکرد رفتم نشستم رو صندلی تهیونگ: سلام ا/ت ا/ت: ببخشید اما فک نکنم یه غریبه باید اینجوری کسی رو صدا کنه تهیونگ: ا/ت تو اشتباه گرفتی خواهش میکنم به حرفام گوش کن ا/ت: به چی گوش کنم ها به این گوش کنم که چجوری باهاش کیس رفتی البته احتمالا چیزای دیگه ای هم بوده که من خبر ندارم
کیفم رو برداشتم و رفتم سمت کای ا/ت: بریم کای: به این زودی تموم شد ا/ت: بریم توضیح میدم
رفتیم تو ماشین نشستیم و همچی رو به کای گفتم ا/ت: کای یه درخواستی ازت دارم کای: بگو ا/ت: میشه جلوی تهیونگ نقش همسرم رو بازی کنی کای: این زیاده روی نیست بزار حداقل برات توضیح بده ا/ت: قبول میکنی یا نه کای: اره ا/ت:پس قرارداد رو با تهیونگ ببند قراره همونجور که زجرم داد زجرش بدم
رفتم خونه تا یکم استراحت کنم اونجور که کای گفت فردا تیهونگ میاد تا یه سری لباس هارو پروف کنه تا ببینیم به درد این کار میخوره یا نه یه ۱ هفته ای میشد زنگ نزده بودم سوهو رفتم بهش زنگ زدم سوهو: اووو ا/ت شی خبری از ما نمیگیری ا/ت:ببخشید سرم شلوغ بود با شرکت سوهو: فدای سرت ا/ت:میگم خبری از تهیونگ و بقیه بچه ها داری سوهو: همیشه حال جونگ کوک و بقیه رو میپرسیدی امروز حال تهیونگ خبریه ا/ت: ببند سوهو: تهیدنگ که مدل شده بقیه اعضا هم که به کار های خودشون میپردازن یونجی هم که با من زندگی میکنه ما رل زدیم ا/ت: اهااا یااا منم عروسی دعوتما سوهو: مگه میشه خانومی به این گلی رو دعوت نکنم ا/ت:خب دیگه بعدا حرف میزنیم سوهو: خداحافظ
گوشیو غط کردمو یکم نشستم و تو فکر و خیال رفتم
رفتیم اونجا یه شخص خیلی برام آشنا بود وایسا نکنه توهم زدم اون واقعا تهیونگه کای: با اون آقا که سمت شیشه نشسته قرار دارید
کای داشت به تهیونگ اشاره میکرد رفتم نشستم رو صندلی تهیونگ: سلام ا/ت ا/ت: ببخشید اما فک نکنم یه غریبه باید اینجوری کسی رو صدا کنه تهیونگ: ا/ت تو اشتباه گرفتی خواهش میکنم به حرفام گوش کن ا/ت: به چی گوش کنم ها به این گوش کنم که چجوری باهاش کیس رفتی البته احتمالا چیزای دیگه ای هم بوده که من خبر ندارم
کیفم رو برداشتم و رفتم سمت کای ا/ت: بریم کای: به این زودی تموم شد ا/ت: بریم توضیح میدم
رفتیم تو ماشین نشستیم و همچی رو به کای گفتم ا/ت: کای یه درخواستی ازت دارم کای: بگو ا/ت: میشه جلوی تهیونگ نقش همسرم رو بازی کنی کای: این زیاده روی نیست بزار حداقل برات توضیح بده ا/ت: قبول میکنی یا نه کای: اره ا/ت:پس قرارداد رو با تهیونگ ببند قراره همونجور که زجرم داد زجرش بدم
رفتم خونه تا یکم استراحت کنم اونجور که کای گفت فردا تیهونگ میاد تا یه سری لباس هارو پروف کنه تا ببینیم به درد این کار میخوره یا نه یه ۱ هفته ای میشد زنگ نزده بودم سوهو رفتم بهش زنگ زدم سوهو: اووو ا/ت شی خبری از ما نمیگیری ا/ت:ببخشید سرم شلوغ بود با شرکت سوهو: فدای سرت ا/ت:میگم خبری از تهیونگ و بقیه بچه ها داری سوهو: همیشه حال جونگ کوک و بقیه رو میپرسیدی امروز حال تهیونگ خبریه ا/ت: ببند سوهو: تهیدنگ که مدل شده بقیه اعضا هم که به کار های خودشون میپردازن یونجی هم که با من زندگی میکنه ما رل زدیم ا/ت: اهااا یااا منم عروسی دعوتما سوهو: مگه میشه خانومی به این گلی رو دعوت نکنم ا/ت:خب دیگه بعدا حرف میزنیم سوهو: خداحافظ
گوشیو غط کردمو یکم نشستم و تو فکر و خیال رفتم
۹.۲k
۱۸ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.