ازدواج اجباریه یا عاشقانه 4
که یهو زیپم باز شد رفته بودم تو شک حتی به پشتم هم نگاه نمی کردم همین توری توشک بودم که کمرم توسط کسی بوسیده شد حس خوبی داشتم برگشتم ببینم کیه که یهو به لبام هجوم اورد درست حدس زدین اون کوک بود وخیلی وحشیانه می بوسیدم دوروغ چرا منم همراهیش میکردم ولی خیلی وحشیانه بود ولی اون لحظه فقط به ی چیز فکر میکردم همون هست یانه (ویو کوک) وقتی رفت تو اتاقش5 مین بعد یادم اومد قوانین رو بهش نگفتم سر همین بدون در زدن رفتم تو البته من همیشه در میزنم الان یادم رفت من پسر خوبیم خوب بگذریم رفتم تو که دیدم نمیتونه زیپ لباسش رو باز کنه واسه همین بازش کردم اووووووفففف لعنتی چه کمر خوشگلی داره چه هیکلی وای نه دارم تحریک میشم اما اگر دوستم نداشته باشه چی ولی من خیلی می خوامش اووم ولش خودش مگه تو مصاحبه با خبر نگار امریکایی نگفت عاشق یکی از اعضای بی تی اسم که بهترین دوستش کیم تهیونگ خوب به احتمال زیاد منم پس بریم تو کارش تا بیبی گرل واسه ی همیشه هم از لحاظ قانونی هم جسمی مال من شه
۲.۰k
۲۱ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.