فیک من یک خون آشام هستم ؟! فصل دوم پارت ١٢
هانا درحال ریز کردن مواد بود که با صدای جونگ کوک برگشت و بهش نگاه کرد
جونگ کوک : هانا فکر کنم سوختن😬
هانا به سمت جونگ کوک رفت و به گوشت هایی که کاملا سوخته بودن خیره شد
جونگ کوک : تقصیره خودشه که آنقدر زود میسوزه وگرنه من که حواسم بود😌
هانا : کوک وای از دست تو…فقط بهت یک کار سپردم ببین چیکار کردی😩
جونگ کوک دستای هانا رو توی دستش گرفت و گفت
جونگ کوک : عزیزم اصلا درک نمی کنم چرا به جای اینکه خدمتکار ها غذا درست کنند و ما باهم وقت بگذرونیم همشون رو مرخص کردی تا حالا خودمون مجبور بشیم غذا درست کنیم ؟!...هنوز هم دیر نشده می تونیم از بیرون غذا سفارش بدیم😁…من واقعا حوصله این کار ها رو ندام
هانا : فکر کنم تا حالا تو عمرت آشپزی نکردی نه ؟
جونگ کوک : دقیقا زدی به هدف😌…حالا بیا بریم از بیرون غذا سفارش بدیم باشه ؟
هانا : نه
هانا خیلی قاطع گفت و دستش رو از توی دستای جونگ کوک جدا کرد و رفت تا به ادامه ی کارش برسه
جونگ کوک : هانا !
جونگ کوک به سمت هانا رفت و گفت
جونگ کوک : هانا چرا اینجوری می کنی ؟!
ولی هانا بدون توجه به جونگ کوک درحال ریز کردن مواد بود پس جونگ کوک از پشت بغلش کرد و سرش رو نزدیک گوشش کرد و گفت
جونگ کوک : چرا بهم بی محلی می کنی جئون هانا ؟
هانا : جونگ کوک ولم کن…اینجوری هم صدام نکن
جونگ کوک : برای چی ؟!...مگه تو دوست دختر من نیستی ؟…مگه تو همسر آینده من نیستی ؟
جونگ کوک هانا رو سفت توی بغلش گرفته بود و این جملات رو با لحن خواستی می گفت که هانا خندش گرفت و شروع کرد به تقلا کردن تا از دست جونگ کوک خلاص بشه ولی جونگ کوک محکم هانا رو توی بغلش فشرد و شروع کرد به بوس کردن موهاش
هانا : یاحح جونگ کوک نکن
جونگ کوک : دوست دارم دوست دختر خودمه
جونگ کوک هانا رو چرخوند و رو به خودش بغلش کرد و توی گوشش گفت
جونگ کوک : عاشقتم
هانا : منم
با صدای پیامک هردو نظرشون به سمت گوشی هاشون جلب شد کمی به هم خیره شدند و بعد هر کدومشون به سمت گوشیشون رفتند
جونگ کوک : یک جلسه فوری برای سهامداران گذاشتن که منم هستم
هانا با تعجب به کوک خیره شد و گفت
هانا : برای منم همین پیام اومده…ولی من که سهامدار شرکت MS نیستم !
جونگ کوک با تعجب سریع به سمت هانا رفت و پیامی که براش اومده بود رو آروم زیر لب خوند
جونگ کوک : خانم لی هانا شما به جلسه فوری سهامداران شرکت MS دعوت شده آید…لطفا تا یک ساعت دیگر در جلسه حضور داشته باشید…محل جلسه : شرکت MS ، اتاق جلسات
جونگ کوک با تعجب برگشت و به هانایی که مثل خودش تعجب کرده بود خیره شد
جونگ کوک : یعنی چه اتفاقی افتاده که تو هم به این جلسه دعوت شدی ؟!
یادآوری :
یک یادآوری می کنم چون شاید بعضی ها یادشون رفته باشه
من در فصل اول فیک پارت ۴ گفتم که...
پدربزرگ ، پدر جونگ کوک ، پدر تهیونگ و پدر جیمین
سهامداران شرکت MS هستند و پدر بزرگ بیشترین سهام رو در این شرکت داره و بعد از پدر بزرگ پدر جونگ کوک بیشترین سهام رو داره
وقتی که پسرا بزرگتر شدند پدرشون سهامی که داخل شرکت MS داشتن رو به نام پسراشون زدن و سهام پدر بزرگ هم بعد مرگش هنوز مشخص نشده که به کی برسه
حالا می خوام درصد سهام هر کدوم رو بگم
پدر بزرگ : ٣۵٪
جونگ کوک : ٢۵٪
تهیونگ : ٢٠٪
جیمین : ٢٠٪
به دلیل اینکه پدر بزرگ مرده و هنوز سهامش مشخص نشده به کی برسه فعلا جونگ کوک بیشترین سهام رو داره پس اداره شرکت با اون هست
بقیه توضیحات رو داخل پارت بعدی میگم
......
راستش به دلیل حمایت های کم من دیگه نمی خواستم این فیک رو ادامه بدم اما فقط به خاطر کسایی که این فیک رو می خونند و حمایت می کنند ادامه دادم ولی خب زود تمومش می کنم در اصل می خواستم تا فصل سوم این فیک ادامه داشته باشه ولی توی همین فصل دوم تمومش می کنم
#فیک
#بی_تی_اس
#جیمین
#تهیونگ
#جونگ_کوک
#فیک_بی_تی_اس
#فیک_جیمین
#فیک_تهیونگ
#فیک_جونگ_کوک
جونگ کوک : هانا فکر کنم سوختن😬
هانا به سمت جونگ کوک رفت و به گوشت هایی که کاملا سوخته بودن خیره شد
جونگ کوک : تقصیره خودشه که آنقدر زود میسوزه وگرنه من که حواسم بود😌
هانا : کوک وای از دست تو…فقط بهت یک کار سپردم ببین چیکار کردی😩
جونگ کوک دستای هانا رو توی دستش گرفت و گفت
جونگ کوک : عزیزم اصلا درک نمی کنم چرا به جای اینکه خدمتکار ها غذا درست کنند و ما باهم وقت بگذرونیم همشون رو مرخص کردی تا حالا خودمون مجبور بشیم غذا درست کنیم ؟!...هنوز هم دیر نشده می تونیم از بیرون غذا سفارش بدیم😁…من واقعا حوصله این کار ها رو ندام
هانا : فکر کنم تا حالا تو عمرت آشپزی نکردی نه ؟
جونگ کوک : دقیقا زدی به هدف😌…حالا بیا بریم از بیرون غذا سفارش بدیم باشه ؟
هانا : نه
هانا خیلی قاطع گفت و دستش رو از توی دستای جونگ کوک جدا کرد و رفت تا به ادامه ی کارش برسه
جونگ کوک : هانا !
جونگ کوک به سمت هانا رفت و گفت
جونگ کوک : هانا چرا اینجوری می کنی ؟!
ولی هانا بدون توجه به جونگ کوک درحال ریز کردن مواد بود پس جونگ کوک از پشت بغلش کرد و سرش رو نزدیک گوشش کرد و گفت
جونگ کوک : چرا بهم بی محلی می کنی جئون هانا ؟
هانا : جونگ کوک ولم کن…اینجوری هم صدام نکن
جونگ کوک : برای چی ؟!...مگه تو دوست دختر من نیستی ؟…مگه تو همسر آینده من نیستی ؟
جونگ کوک هانا رو سفت توی بغلش گرفته بود و این جملات رو با لحن خواستی می گفت که هانا خندش گرفت و شروع کرد به تقلا کردن تا از دست جونگ کوک خلاص بشه ولی جونگ کوک محکم هانا رو توی بغلش فشرد و شروع کرد به بوس کردن موهاش
هانا : یاحح جونگ کوک نکن
جونگ کوک : دوست دارم دوست دختر خودمه
جونگ کوک هانا رو چرخوند و رو به خودش بغلش کرد و توی گوشش گفت
جونگ کوک : عاشقتم
هانا : منم
با صدای پیامک هردو نظرشون به سمت گوشی هاشون جلب شد کمی به هم خیره شدند و بعد هر کدومشون به سمت گوشیشون رفتند
جونگ کوک : یک جلسه فوری برای سهامداران گذاشتن که منم هستم
هانا با تعجب به کوک خیره شد و گفت
هانا : برای منم همین پیام اومده…ولی من که سهامدار شرکت MS نیستم !
جونگ کوک با تعجب سریع به سمت هانا رفت و پیامی که براش اومده بود رو آروم زیر لب خوند
جونگ کوک : خانم لی هانا شما به جلسه فوری سهامداران شرکت MS دعوت شده آید…لطفا تا یک ساعت دیگر در جلسه حضور داشته باشید…محل جلسه : شرکت MS ، اتاق جلسات
جونگ کوک با تعجب برگشت و به هانایی که مثل خودش تعجب کرده بود خیره شد
جونگ کوک : یعنی چه اتفاقی افتاده که تو هم به این جلسه دعوت شدی ؟!
یادآوری :
یک یادآوری می کنم چون شاید بعضی ها یادشون رفته باشه
من در فصل اول فیک پارت ۴ گفتم که...
پدربزرگ ، پدر جونگ کوک ، پدر تهیونگ و پدر جیمین
سهامداران شرکت MS هستند و پدر بزرگ بیشترین سهام رو در این شرکت داره و بعد از پدر بزرگ پدر جونگ کوک بیشترین سهام رو داره
وقتی که پسرا بزرگتر شدند پدرشون سهامی که داخل شرکت MS داشتن رو به نام پسراشون زدن و سهام پدر بزرگ هم بعد مرگش هنوز مشخص نشده که به کی برسه
حالا می خوام درصد سهام هر کدوم رو بگم
پدر بزرگ : ٣۵٪
جونگ کوک : ٢۵٪
تهیونگ : ٢٠٪
جیمین : ٢٠٪
به دلیل اینکه پدر بزرگ مرده و هنوز سهامش مشخص نشده به کی برسه فعلا جونگ کوک بیشترین سهام رو داره پس اداره شرکت با اون هست
بقیه توضیحات رو داخل پارت بعدی میگم
......
راستش به دلیل حمایت های کم من دیگه نمی خواستم این فیک رو ادامه بدم اما فقط به خاطر کسایی که این فیک رو می خونند و حمایت می کنند ادامه دادم ولی خب زود تمومش می کنم در اصل می خواستم تا فصل سوم این فیک ادامه داشته باشه ولی توی همین فصل دوم تمومش می کنم
#فیک
#بی_تی_اس
#جیمین
#تهیونگ
#جونگ_کوک
#فیک_بی_تی_اس
#فیک_جیمین
#فیک_تهیونگ
#فیک_جونگ_کوک
۱۴۸.۵k
۱۱ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.