𝕻𝖆𝖗𝖙 ³⁴
خون مورد علاقه ی من(𝙈𝙮 𝙛𝙖𝙫𝙤𝙪𝙧𝙞𝙩𝙚 𝙗𝙡𝙤𝙤𝙙)𝕻𝖆𝖗𝖙 ³⁴
+ اومدم. پهلوم رو گرفت و منو به خودش چسبوند . خودشو نزدیک جای زخمم کرد و یه لیسی زد _ بدنت رو با جای زخم خراب نکن. جای زخمه دیگه نبود به خودماومدم و گفتم + ولم کنننن مگه قرار نبود بری آمریکا _ چرا قرار تو رو هم ببرم + وات _ پونزده دقیقه دیگه بیا زود باش . هر چی لباس بود چپیدم تو ساک زودی بستمش و به طرف پله ها رفتم تهیونگ اون پایین معلوم بود عصبانی هست تند از پله ها اومدم پایین هر لحظه نزدیک بود بیوفتم پایین + اومدم . رفتیم تو ماشین و رسیدیم فرودگاه سوار جت شدیم واو اینجا چقدر چیز داره ٪ خوش اومدین + من گشنمههه _ لطفا یه سرویس غذا ٪ حتما. غذا خوردم و خوابیدم
از زبان تهیونگ:
ا/ت خواب بود منم برای جلسه داشتم آماده میشدم رسیدیم آمریکا ا/ت چن دقیقه قبلش بیدار شده بود ٪ قربان رسیدیم _ خوبه . ون آماده بود سوار شدیم توی راه هنوز داشتم مقاله رو میخوندم که دیدیم راننده وایساده نگاهی کردم ا/ت نبود _ این دختر کجاست ٪ قربان اونجان. از ماشین سریع پیاده شدم به سمتش دویدم خورد به یک تاکسی راننده با تعجب اومد بیرون _ ا/تتت . پاشد + هی مستر تا اون مرد هیولا نیومده تو رو هم درگیر کنه سوار ماشین شو بریم راننده گیج بود سوار ماشین شد و رفتن دویدم اما نرسدیم سوار ماشین شدم _ ا/ت پیدات میکنم . رسیدمویلا دو تا بادیگارد جلوی در بودن تفنگمو در آوردم و با دو تا تیر تو سرشون خالی کردم _ اینا رو یه جایی ببرین هوففففف .
از زبان ا/ت :
+ مستر اینجا پیاده میشم ٪ خانم گفتین یه هیولا منظورتون چی بود + آه هیچی من میرم خیلی ممنونم ٪ حالتون خوبه + آلوی خودمو زدم . از ماشین پیداش شدم قبل از اینکه کلی سوال ازم بپرسه نگاه به گوشیم انداختم خب کجا بریم آه اینجا خدا رو شکر انگلیسیم قوی هست واگرنه بدبخت میشدم + بزار ببینم هع تهیونگ خان تعجبم تو رئیس ججوری نفهمیدی کارتتو برداشتم اونوقت هم یه بار رمزشو جلوم گفتی + قراره خوش بگذرونم . کلی جاهای دیدنی رفتم یه بار بود همیشه معروف بود رفتم اونجا کارت شناساییم رو نشون دادم و رفتم تو وایی نگاه چقدر پسر و دختر پشمام چندشم شد بوسه هممیرن رفتم روی یکی از میز ها نشستم گارسون اومد ٪ چیزی میل دارین _ میشه یه شراب درصد کم بیارین یکی دمگوشم گفت: فکرکنمخیلی ظرفیتت کمه + وایسا این صدای تهیونگ نیست صندلیمو برگردوند _ از دست من فرارمیکنی + ن به مولا گوه خوردم.....
بعدم ظرفیتم زیاده _ خب.....گارسون شراب همیشگی رو بیار ٪ چشم قربان . گارسون با شراب اومد شراب و ریختم یذره ازش خوردم دروغ گفتم ظرفیتم خیلی کمه مخصوصا با این درصد شراب زود مست میشم تا جایی که تونستم خودمو کنترل کردم اما دیگه نمیتونستم.
از زبان تهیونگ:
این دختر داره خودشو گول میزنه + میدونی خیلی چیز مرموزی هستی من میخام از ت اون عمارت کوفتی اون همه....
پارت بعدی پست بعدی
+ اومدم. پهلوم رو گرفت و منو به خودش چسبوند . خودشو نزدیک جای زخمم کرد و یه لیسی زد _ بدنت رو با جای زخم خراب نکن. جای زخمه دیگه نبود به خودماومدم و گفتم + ولم کنننن مگه قرار نبود بری آمریکا _ چرا قرار تو رو هم ببرم + وات _ پونزده دقیقه دیگه بیا زود باش . هر چی لباس بود چپیدم تو ساک زودی بستمش و به طرف پله ها رفتم تهیونگ اون پایین معلوم بود عصبانی هست تند از پله ها اومدم پایین هر لحظه نزدیک بود بیوفتم پایین + اومدم . رفتیم تو ماشین و رسیدیم فرودگاه سوار جت شدیم واو اینجا چقدر چیز داره ٪ خوش اومدین + من گشنمههه _ لطفا یه سرویس غذا ٪ حتما. غذا خوردم و خوابیدم
از زبان تهیونگ:
ا/ت خواب بود منم برای جلسه داشتم آماده میشدم رسیدیم آمریکا ا/ت چن دقیقه قبلش بیدار شده بود ٪ قربان رسیدیم _ خوبه . ون آماده بود سوار شدیم توی راه هنوز داشتم مقاله رو میخوندم که دیدیم راننده وایساده نگاهی کردم ا/ت نبود _ این دختر کجاست ٪ قربان اونجان. از ماشین سریع پیاده شدم به سمتش دویدم خورد به یک تاکسی راننده با تعجب اومد بیرون _ ا/تتت . پاشد + هی مستر تا اون مرد هیولا نیومده تو رو هم درگیر کنه سوار ماشین شو بریم راننده گیج بود سوار ماشین شد و رفتن دویدم اما نرسدیم سوار ماشین شدم _ ا/ت پیدات میکنم . رسیدمویلا دو تا بادیگارد جلوی در بودن تفنگمو در آوردم و با دو تا تیر تو سرشون خالی کردم _ اینا رو یه جایی ببرین هوففففف .
از زبان ا/ت :
+ مستر اینجا پیاده میشم ٪ خانم گفتین یه هیولا منظورتون چی بود + آه هیچی من میرم خیلی ممنونم ٪ حالتون خوبه + آلوی خودمو زدم . از ماشین پیداش شدم قبل از اینکه کلی سوال ازم بپرسه نگاه به گوشیم انداختم خب کجا بریم آه اینجا خدا رو شکر انگلیسیم قوی هست واگرنه بدبخت میشدم + بزار ببینم هع تهیونگ خان تعجبم تو رئیس ججوری نفهمیدی کارتتو برداشتم اونوقت هم یه بار رمزشو جلوم گفتی + قراره خوش بگذرونم . کلی جاهای دیدنی رفتم یه بار بود همیشه معروف بود رفتم اونجا کارت شناساییم رو نشون دادم و رفتم تو وایی نگاه چقدر پسر و دختر پشمام چندشم شد بوسه هممیرن رفتم روی یکی از میز ها نشستم گارسون اومد ٪ چیزی میل دارین _ میشه یه شراب درصد کم بیارین یکی دمگوشم گفت: فکرکنمخیلی ظرفیتت کمه + وایسا این صدای تهیونگ نیست صندلیمو برگردوند _ از دست من فرارمیکنی + ن به مولا گوه خوردم.....
بعدم ظرفیتم زیاده _ خب.....گارسون شراب همیشگی رو بیار ٪ چشم قربان . گارسون با شراب اومد شراب و ریختم یذره ازش خوردم دروغ گفتم ظرفیتم خیلی کمه مخصوصا با این درصد شراب زود مست میشم تا جایی که تونستم خودمو کنترل کردم اما دیگه نمیتونستم.
از زبان تهیونگ:
این دختر داره خودشو گول میزنه + میدونی خیلی چیز مرموزی هستی من میخام از ت اون عمارت کوفتی اون همه....
پارت بعدی پست بعدی
۷۰.۸k
۲۶ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.