پارت ۱
وارد در مدرسه شدم و مثل همیشه نگاهای
تمسخر آمیز همین هام آزارم میداد
_واو نگاش کن
_خیلی زشته مخصوصا اون ویلچرش
_کودن!
اشک از چشمام سرازیر میشد و بازحمت ویلچرم رو به ساختمون مدرسه نزدیک میکردم که یک دفعه سرعت ویلچر تند شد
جیمین با تمام وجودش داشت ویلچر رو هل میداد
_خانم پارک دایون کجا باید بریم؟
+یااا جیمینا ،الان هردومون پرتاپ میشیم
_ما امروز از سونیک هم تندتر حرکت میکنیم
+(خنده)
جیمین تمام قدرتش رو گذاشته بود تا ویلچر تندتر بره اون میخواست دایون شاد باشه ولی بین راه پاهای جیمین زخم تر میشد کفش های اون خیلی کهنه شده بود ولی اون براش مهم نبود که لباسش مد روز باشه یا کفش هاش از بهترین مارک باشه
اون فقط کار میکرد که بتونه پول عمل جراحی پاهای فرشتش رو جور کنه....
زنگ مدرسه خورد و جیمین به سمت کلاس حرکت کرد.
ویو دایون:
سر کلاس ریاضی بجای اینکه به درس توجه کنم همش به جیمین نگاه میکردم
اون واقعا یک فرشته ی بی باله
وقتی بخاطر اون حادثه تمام دوستاهام
ترکم کردن جیمین پیشم موند و هر روز داره بهم امید میده.....
زنگ تفریح به صدا در اومد و بلافاصله چندتا از دخترای قلدر کلاس اومدن بالای سرم و کلی
٫فک کردی دل جیمینی بردی؟
هااا؟
بیچاره چند وقت دیگه که جیمین عاقل شد
مال من میشه
/آره اونی (خواهر بزرگ تر )راست میگه
جیمین پشت دخترا ایستاده بود داشت بهشون با عصبانیت نگاه میکرد
_گورتونو گم کنید
گفتم گورتونو گم کنید(داد)
دخترا که به لکنت افتاده بودن فرار کردن
_موچی کوچولو اونا خیلی بیکارن خودتو بخاطرشون ناراحت نکن
+ممنونم جیمین شی
تمسخر آمیز همین هام آزارم میداد
_واو نگاش کن
_خیلی زشته مخصوصا اون ویلچرش
_کودن!
اشک از چشمام سرازیر میشد و بازحمت ویلچرم رو به ساختمون مدرسه نزدیک میکردم که یک دفعه سرعت ویلچر تند شد
جیمین با تمام وجودش داشت ویلچر رو هل میداد
_خانم پارک دایون کجا باید بریم؟
+یااا جیمینا ،الان هردومون پرتاپ میشیم
_ما امروز از سونیک هم تندتر حرکت میکنیم
+(خنده)
جیمین تمام قدرتش رو گذاشته بود تا ویلچر تندتر بره اون میخواست دایون شاد باشه ولی بین راه پاهای جیمین زخم تر میشد کفش های اون خیلی کهنه شده بود ولی اون براش مهم نبود که لباسش مد روز باشه یا کفش هاش از بهترین مارک باشه
اون فقط کار میکرد که بتونه پول عمل جراحی پاهای فرشتش رو جور کنه....
زنگ مدرسه خورد و جیمین به سمت کلاس حرکت کرد.
ویو دایون:
سر کلاس ریاضی بجای اینکه به درس توجه کنم همش به جیمین نگاه میکردم
اون واقعا یک فرشته ی بی باله
وقتی بخاطر اون حادثه تمام دوستاهام
ترکم کردن جیمین پیشم موند و هر روز داره بهم امید میده.....
زنگ تفریح به صدا در اومد و بلافاصله چندتا از دخترای قلدر کلاس اومدن بالای سرم و کلی
٫فک کردی دل جیمینی بردی؟
هااا؟
بیچاره چند وقت دیگه که جیمین عاقل شد
مال من میشه
/آره اونی (خواهر بزرگ تر )راست میگه
جیمین پشت دخترا ایستاده بود داشت بهشون با عصبانیت نگاه میکرد
_گورتونو گم کنید
گفتم گورتونو گم کنید(داد)
دخترا که به لکنت افتاده بودن فرار کردن
_موچی کوچولو اونا خیلی بیکارن خودتو بخاطرشون ناراحت نکن
+ممنونم جیمین شی
۵.۱k
۱۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.