🤎 سفری به گذشته 🤎
+ خوب شروع میکنیم
یکی بود یکی نبود در زمان خیلی قدیم زمانی که پریان و آدما پیش هم زندگی میکردن ولی ی قانون بود که میگفت هیچ وقت نباید یک پری و یک آدم عاشق هم باشن ولی شاهزاده شهر آدما عاشق ی پری میشه حالا بینیم این دو چطوری عاشق هم شدن و سرانجام عشقشون چی شد
چند ساعت بعد
+خوب این قصه تموم شد
یهو دیدم بچه ها خابشون برد
فلیپ رو بردم رو تختش
الکس هم به زور بردم تو اتاقش خودمم رفتم تو اتاقم
نصف شب بود بیدار شدم رفتم تو آشپز خونه اب بخورم دیدم الکس رو صندلی نشسته و سرش رو گرفته
+الکس چیشده
# مامان خواب بدی دیدم .... میترسم
+باشه پسرم آروم باش
# مامان میشه پیشت ... بخابم
+ ارع پسرم حتما ... بیا برم
رفتیم داخل اتاقم
#مامان میشه مث بچگیم بغلم کنی بخابم
+ارع ارع بیا اینجا
الکس آمد تو بغلم آروم موهاشو ناز میکردم که بخوابه
# مامان ببخشید بابت رفتارام
+ باشه پسرم اشکال ندارع
#دوست دار مامانی
+منم پسرم
یکی بود یکی نبود در زمان خیلی قدیم زمانی که پریان و آدما پیش هم زندگی میکردن ولی ی قانون بود که میگفت هیچ وقت نباید یک پری و یک آدم عاشق هم باشن ولی شاهزاده شهر آدما عاشق ی پری میشه حالا بینیم این دو چطوری عاشق هم شدن و سرانجام عشقشون چی شد
چند ساعت بعد
+خوب این قصه تموم شد
یهو دیدم بچه ها خابشون برد
فلیپ رو بردم رو تختش
الکس هم به زور بردم تو اتاقش خودمم رفتم تو اتاقم
نصف شب بود بیدار شدم رفتم تو آشپز خونه اب بخورم دیدم الکس رو صندلی نشسته و سرش رو گرفته
+الکس چیشده
# مامان خواب بدی دیدم .... میترسم
+باشه پسرم آروم باش
# مامان میشه پیشت ... بخابم
+ ارع پسرم حتما ... بیا برم
رفتیم داخل اتاقم
#مامان میشه مث بچگیم بغلم کنی بخابم
+ارع ارع بیا اینجا
الکس آمد تو بغلم آروم موهاشو ناز میکردم که بخوابه
# مامان ببخشید بابت رفتارام
+ باشه پسرم اشکال ندارع
#دوست دار مامانی
+منم پسرم
۵.۱k
۳۰ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.