وقتی بیدار شدم❤️پارت۱۳
و خودش هم اونور میز رفت و روی صندلی اونور میز نشست گارسون رو صدا زد
گارسون/چی میل دارید
تهیونگ از من پرسید که چی میخورم
و من یه کافه لاته می خورم
تهیونگ منم همینطور
گارسون رفت ما یکم صحبت کردیم
اون شاید به نظر سرد میومد اما درواقع بسیار صمیمی بود دقیقا مثل من انگار پیشش احساس خیلی خوبی داشتم
گارسون اومد و سفارشمون رو آورد
بعد از خوردن کافه
متوجه شدم که تهیونگ قبلا پول سفارش ها رو پرداخت کرده
میخواستیم بریم خونه که تهیونگ گفت
تهیونگ/من میرسونمت
ا/ت نه خیلی ممنون زنگ میزنم به راننده
تهیونگ دوباره حرفش رو تکرار کرد
و من قبول کردم تهیونگ در ماشین رو باز کرد
و من تو ماشین نشستم
تو راه فضای سکوت تو ماشین حاکم بود
رسیدیم خونه و من پیاده شدم و خدا حافظی کردم و رفتم داخل خونه
امشب حالم خیلی خوبه آرامش دارم
رفتم روتین شبم رو انجام دادم
لباس هامو عوض کردم
و خوابیدم
دل آرام ☘️
گارسون/چی میل دارید
تهیونگ از من پرسید که چی میخورم
و من یه کافه لاته می خورم
تهیونگ منم همینطور
گارسون رفت ما یکم صحبت کردیم
اون شاید به نظر سرد میومد اما درواقع بسیار صمیمی بود دقیقا مثل من انگار پیشش احساس خیلی خوبی داشتم
گارسون اومد و سفارشمون رو آورد
بعد از خوردن کافه
متوجه شدم که تهیونگ قبلا پول سفارش ها رو پرداخت کرده
میخواستیم بریم خونه که تهیونگ گفت
تهیونگ/من میرسونمت
ا/ت نه خیلی ممنون زنگ میزنم به راننده
تهیونگ دوباره حرفش رو تکرار کرد
و من قبول کردم تهیونگ در ماشین رو باز کرد
و من تو ماشین نشستم
تو راه فضای سکوت تو ماشین حاکم بود
رسیدیم خونه و من پیاده شدم و خدا حافظی کردم و رفتم داخل خونه
امشب حالم خیلی خوبه آرامش دارم
رفتم روتین شبم رو انجام دادم
لباس هامو عوض کردم
و خوابیدم
دل آرام ☘️
۱۱.۴k
۲۰ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.