روزی که زمین و خاک گسترده شده است
روزی که زمین و خاک گسترده شده است
آدم را این حرم، سراپرده شده است
میگفت فرشته در تب کرب و بلا
این خاک از این دیار آورده شده است
یک نهر از این طرف یکی از آن سو
گسترد برای کودک تشنۀ او
صد نهر دگر اگر هم آنجا میساخت
یک قطره نمیچکید بازش به سبو
ای کاش به خاک هم شهامت میداد
ای کاش به آب و شعلۀ آتش و باد
تا بر صف لشگر پلیدان افتند
آنروز که آتش به تن ما افتاد
شاعر: #سید_هانی_رضوی
آدم را این حرم، سراپرده شده است
میگفت فرشته در تب کرب و بلا
این خاک از این دیار آورده شده است
یک نهر از این طرف یکی از آن سو
گسترد برای کودک تشنۀ او
صد نهر دگر اگر هم آنجا میساخت
یک قطره نمیچکید بازش به سبو
ای کاش به خاک هم شهامت میداد
ای کاش به آب و شعلۀ آتش و باد
تا بر صف لشگر پلیدان افتند
آنروز که آتش به تن ما افتاد
شاعر: #سید_هانی_رضوی
۲۱۰
۲۵ شهریور ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.