قضاوت پارت ۵/چند پارتی از شوگا / درخواستی
یه دفعه چسبید بهم و با یه دستش دستامو بالای سرم قفل و با دست دیگش آروم دکمه هامو باز میکرد..بالا تنه ی دوتامون کاملا لخt بود مم دیگه مقاومت نمیکردم چون واقعا درد داشتم..وقتی سرشو نزدیکم آورد نفسمو حبس کردم که صورتشو توی موهام فرو برد و بو میکشید..نفسم دیگه واقعا سنگین شده بود که رهاش کردم و توی گردن شوگا خالی شد..آروم لرزید بعد صورتشو آورد پایین و بیتیش رو روی بینیم قرار داد و آروم سرشو کج کرد که لbاش روی لbام قرار گرفت..خیلی آروم mک میزد یهو با دست آزادش یکی از sینه هام رو فشار داد که نaله ای کردم..از لbام دل کند و رفت سراغ گردنم و گاز میگرفت و جاشو محکم mک میزد و با زبونس خیس میکرد..بعد از اینکه گردنم رو کلا کبود کرد رفت سراغ sینه هام و بعد از اینکه یه mک کوچیک به نیپلم زد (چرا خیلی خجالت کشیدم😶) شلوار هردوتامون رو درآورد و کاملا لخt بودین رونم رو با یکی از دستاش بالا برد و dیکش رو روی عضوم مالید که نaله ی بلندی کردم..خمار نگام کرد..
_نگران نباش بیب دdی از درد خلاصت میکنه..
یه دفعه dیکشو واردم کرد و شروع کرد به تکون خوردن..بعد چند مین ضربه های محکم و عمیقش رو شروع کرد..
آهههه دdی کمرم آهههه شکست..
بدون اینکه ازم بیرون بکشه آروم روی زمین درازم کرد و ایندفه محکم تر ضربه میزد و بعد از اینکه نaله ی مردونه ی بلندی سر داد ارضا شد و کامشو داخلم خالی کرد..
آهههه..من ارضا نشدم..اههه چرا داخلم خالی شدی..
_چون دلم یه پسر کوچولو از بیبی گرل سkسیم میخواد..
کی با یه بار بچه دار میشه..
_میتونم کاری کنم که به جای یه پسر..دوتا پسر و دوتا دختر داشته باشیم نظرت چیه؟
غلط کردم..فقط دdی من اونو میخوام..
با این حرفم نیشخندی زد و خیلی یهویی dیکشو واردم کرد و این بار طوری ضربه میزد که حس میکردم هر لحظه ممکنه که پaره بشم..بعد چند مین ارضا شدم و اونم کنارم روی زمین ولو شد..
_دلم یکم بازی میخواد بیب..دو راند کمه..
یه دفعه منو بلند کرد و روی dیکش گذاشت..
_زود باش بیب
دیkشو از پشت واردم کردم و شروع کردم به بالا و پایین کردن (هعییی😶) دوباره ارضا شد ولی ایندفعه خسته بود و دیکه خودشم جون واسه ادامه دادن نداشت..بعد از اینکه بdن من و خودشو شست اومدیم بیرون..کنارش روی تخت ولو شدم..
_عاشقتم بیبی گرل
منم عاشقتم dدیه قشنگ من
_باز شیطونی میخوای بیب؟
نه دیگه خستمممم..
ویو ۱ ماه بعد
یه هفته بعد از اون قضیه من و شوگا باهم ازدواج کردیم و توی این یه ماه ۵ بار باهم رابطه داشتیم و زندگیمون هیچ مشکلی نداشت..صبح بیدار شدم و دیدم هنوز تو بغل شوگام..
شوگاااااا
یه دفعه از خواب پرید و زل زد بهم..
_چیه چی شده؟
هیچی فقط من جایزه میخوامممم
_برای چی؟
یاااا خودت دیشب بهم قول دادی اگه بزارم باهم رابطه داشته باشیم برام جایزه میخری
..._
_نگران نباش بیب دdی از درد خلاصت میکنه..
یه دفعه dیکشو واردم کرد و شروع کرد به تکون خوردن..بعد چند مین ضربه های محکم و عمیقش رو شروع کرد..
آهههه دdی کمرم آهههه شکست..
بدون اینکه ازم بیرون بکشه آروم روی زمین درازم کرد و ایندفه محکم تر ضربه میزد و بعد از اینکه نaله ی مردونه ی بلندی سر داد ارضا شد و کامشو داخلم خالی کرد..
آهههه..من ارضا نشدم..اههه چرا داخلم خالی شدی..
_چون دلم یه پسر کوچولو از بیبی گرل سkسیم میخواد..
کی با یه بار بچه دار میشه..
_میتونم کاری کنم که به جای یه پسر..دوتا پسر و دوتا دختر داشته باشیم نظرت چیه؟
غلط کردم..فقط دdی من اونو میخوام..
با این حرفم نیشخندی زد و خیلی یهویی dیکشو واردم کرد و این بار طوری ضربه میزد که حس میکردم هر لحظه ممکنه که پaره بشم..بعد چند مین ارضا شدم و اونم کنارم روی زمین ولو شد..
_دلم یکم بازی میخواد بیب..دو راند کمه..
یه دفعه منو بلند کرد و روی dیکش گذاشت..
_زود باش بیب
دیkشو از پشت واردم کردم و شروع کردم به بالا و پایین کردن (هعییی😶) دوباره ارضا شد ولی ایندفعه خسته بود و دیکه خودشم جون واسه ادامه دادن نداشت..بعد از اینکه بdن من و خودشو شست اومدیم بیرون..کنارش روی تخت ولو شدم..
_عاشقتم بیبی گرل
منم عاشقتم dدیه قشنگ من
_باز شیطونی میخوای بیب؟
نه دیگه خستمممم..
ویو ۱ ماه بعد
یه هفته بعد از اون قضیه من و شوگا باهم ازدواج کردیم و توی این یه ماه ۵ بار باهم رابطه داشتیم و زندگیمون هیچ مشکلی نداشت..صبح بیدار شدم و دیدم هنوز تو بغل شوگام..
شوگاااااا
یه دفعه از خواب پرید و زل زد بهم..
_چیه چی شده؟
هیچی فقط من جایزه میخوامممم
_برای چی؟
یاااا خودت دیشب بهم قول دادی اگه بزارم باهم رابطه داشته باشیم برام جایزه میخری
..._
۳.۱k
۰۴ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.