پارت8
( از دید کریس بار ) رفتم دنبالش که دیدم با اون پسره وایساده داره لاس میزنه بعد رفتن توی اتاق از اعصبانیت داشتم منفجر میشدم . مدام ا / ت رو لمس میکرد رفته بود رو اعصابم همون موقعهرفتن تو اتاق بار فکر و افکار منفی راحتم نمیزاشت رفتم بعد 5 دقیقه هنوز نیومده بود خواستم برم دنبالشون که تاعو :کریس .... کریس .....بدو باید بریم پلیسا اومدن باید بریم کریس : ولی ا / ت. تاعو : بیا بریم اون خودش میادکسی به اون شک نمیکنه بیا.به زور بردم بعد از اینکه از بار اومدیم بیرون دیگه ا / ت رو ندیدم و سریع از اونجا دور شدیم.
)از دید ا / ت ) بااون پسره داشتم حرف میزدم هی داشت لمسم میکرد دیگه ..روموبرگردوندم کریس رو دیدم یه لبخند نامعلومی زدمو به کار اون پسره جواب میدادم .بعدم بردم تو اتاق یکم ترسیدم چون قرار نبود تا اینجا پیش بریم .درو قفل کرد پسره داشت دکمه هاشو باز میکرد .ا / ت : میگم با تحریک کننده که مشکلی نداری یکم بریزم تو لیوان شرابت باهم بخوریم .ا / پ : نه عشقم بریز . به حرفش لبخند زدم ولی توی دلم هزارتا فحش نصارش کردم . شراب رو دادم خورد برای خودم نریختم .اونچیزی که ریختم بیهوش کننده بود . بهش دادم داشت میومد سمتم منو انداخت رو تخت روم خیمه زد ولی بیهوش شد افتاد روم .ا/ت : ایول به خودم این ..این صدای چیه ..پلیس .کیفم رو برداشتم اثر انگشتش رو اسکن کردم و زدم روی برگه ها و اسکن اثر انگشتش رو ضبط کردم و کارتش رو برداشتم واون فلشی که لی بهم داده بود رو زدم بهش .خیلی سریع همه کارارو انجام میدادم .از اونجایی که نیروی کریس بودم هک و دفاع شخصی و ماشین سواری همه چیز رو از خود بچه ها یاد گرفته بودم
ا / ت : بدو لعنتی بدو ..... توی این فرصت که داشت گوشیش هک میشد کارت بانکیش رو برداشتم شماره. کارتش رو عکس گرفتم .و هک کامل شدپلیس :همه اتاقارو بگردین هرکی بود بگیرن این بار غیر قانونیه...
میگن کریس وو ام اینجا بوده ، پلیس دومی :اره همون که پدر اون دختر رو کشت .یه جورایی به حرفاشون گوش میکردم .ولی سریع لباسام رو بالباس چسبون بدلکارا تعویض کردم و از پنجره پریدم پایین پلیس افتاد دنبالم ولی توی کوچه پشتی بار میدوییدم هیچ کس نمیتونست جلوم رو بگیره و بهم برسه اینقدر تند دوییدم که مطمئن شدم دیگه کسی دنبالم نیست سرعتم رو اروم کردم و خواستم تاکسی بگیرم ولی ا/ت : اه من پول واسه خودم نیوردم پیاده حرکت کردم سمت عمارت راه خیلی زیادی بود ولی چاره ای نداشتم کتی که با خودم اورده بودم رو پوشیدم و حرکت کردم . ..#کریس #اکسول
)از دید ا / ت ) بااون پسره داشتم حرف میزدم هی داشت لمسم میکرد دیگه ..روموبرگردوندم کریس رو دیدم یه لبخند نامعلومی زدمو به کار اون پسره جواب میدادم .بعدم بردم تو اتاق یکم ترسیدم چون قرار نبود تا اینجا پیش بریم .درو قفل کرد پسره داشت دکمه هاشو باز میکرد .ا / ت : میگم با تحریک کننده که مشکلی نداری یکم بریزم تو لیوان شرابت باهم بخوریم .ا / پ : نه عشقم بریز . به حرفش لبخند زدم ولی توی دلم هزارتا فحش نصارش کردم . شراب رو دادم خورد برای خودم نریختم .اونچیزی که ریختم بیهوش کننده بود . بهش دادم داشت میومد سمتم منو انداخت رو تخت روم خیمه زد ولی بیهوش شد افتاد روم .ا/ت : ایول به خودم این ..این صدای چیه ..پلیس .کیفم رو برداشتم اثر انگشتش رو اسکن کردم و زدم روی برگه ها و اسکن اثر انگشتش رو ضبط کردم و کارتش رو برداشتم واون فلشی که لی بهم داده بود رو زدم بهش .خیلی سریع همه کارارو انجام میدادم .از اونجایی که نیروی کریس بودم هک و دفاع شخصی و ماشین سواری همه چیز رو از خود بچه ها یاد گرفته بودم
ا / ت : بدو لعنتی بدو ..... توی این فرصت که داشت گوشیش هک میشد کارت بانکیش رو برداشتم شماره. کارتش رو عکس گرفتم .و هک کامل شدپلیس :همه اتاقارو بگردین هرکی بود بگیرن این بار غیر قانونیه...
میگن کریس وو ام اینجا بوده ، پلیس دومی :اره همون که پدر اون دختر رو کشت .یه جورایی به حرفاشون گوش میکردم .ولی سریع لباسام رو بالباس چسبون بدلکارا تعویض کردم و از پنجره پریدم پایین پلیس افتاد دنبالم ولی توی کوچه پشتی بار میدوییدم هیچ کس نمیتونست جلوم رو بگیره و بهم برسه اینقدر تند دوییدم که مطمئن شدم دیگه کسی دنبالم نیست سرعتم رو اروم کردم و خواستم تاکسی بگیرم ولی ا/ت : اه من پول واسه خودم نیوردم پیاده حرکت کردم سمت عمارت راه خیلی زیادی بود ولی چاره ای نداشتم کتی که با خودم اورده بودم رو پوشیدم و حرکت کردم . ..#کریس #اکسول
۱۶.۷k
۰۵ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.