پارت ۲۶ : وقتی اومدید ایران ....
ا.ت : باشه
جین : ا.ت ببین اصلا من غلط کردم ولی هرکاری کنی ترشی ممنوع
و رفت
ا.ت : مرتیکه قیافت شبیه پشکل میده واسه من تعین تکلیف میکنی ( جیغ )
و رفت پایین دید جین نشسته داره با گوشی ۸رف میزنه
سریع پرید روی شونه های بزرگ و پهن جین و موهاشو کشید
جین سریع تلفن رو قطع کرد
و بل ۸الت زهری گفت : ا.ت چیکار میکنی وایییییی اخخخخخ موهاممممپپ صورتم
و ا.ت با اون ناخن های بلندش مثل گربه هی روی شونه های جن خط مینداخت و روی شونش فرو میکرد
ا.ت : مرتیکه تو غلط میکنی واسم تعین تکلیف میکنی حالا که دروز از خونه انداختمت بیرون میفهمی یمن ماست چقدر کره داره
جین : وایی خب به جهنم میرم بیش شهین
با این حرف ا.ت از حرکت ایستاد و دستاش شل شد بدنش کم کم از حس رفت و روی زمین فرو اومد
جین : ا.ت خوبی عزی
که با کشیده محکمی که ا.ت بهش زد صورتش محکم به یه طرف دیگه چرخید
ا.ت : به من نگو عزیزم نامرد بی معرفت حالا با شهین میریزی روهم هان برو فقط از اینجا برو که چشمم بهت نافته دیگه هیچوقت اسم منو دخترم به زبونت نیار ( جیغ و داد )
جین : ا.ت من
ا.ت : ساکت باش هیچی نگو
و با هر زوری بود رفت توی اتاق و زد زیر گریه
خدیجه خانم : وا مادر چی شد یهو
جین : ای لعنت بهت شهین
خدیجه خانم: شهین واسه چی
جین : بهم زنگ زده بود هی میگفت با ا
ت کان کن بیا منو وردار منم یه لحطه که ا.ت گقت از خونه میندازمت بیرون منم گفتم میرم پیش شهین ولی واقعا منظوری نداشتم
خدیجه خانوم: وای مادر چیکار کردی این بچه اینقدر زودرنج هست با این حرف تو داغون که هیچی خورد شد بچم
جین : من واقعا نمیخواستم بگم
خدیجه خانوم: میدونم مادر تو هم مثل علیرضایی خوب میشناسمت همون بار اول اون برق نگاهی که هنوز داری و خرج دخترم میکنی میشناسمت مادر شیر پاک خورده تی حالا من برم با این بچه حرف بزنم توعم فعلا دورش نرو که یادش میندازی و بیشتر حرصی میشه
جین سری تکون داد و همونجا فرود اومد
خدیجه خانم با تقی وارد اتاق ا.ت شد دید داره یهگوشه اردم اشک میریزه
خدیجه خانم : نکن مادر به خدا گناه داره بیچاره اینکارو که باهاش کردی نابود شد بعدشم مادر از دهنش پریده وگرنه همه چی رو واسم گفت تقصیر اون شهین زلیل مردس که به مرد متأهل چشم داره
جین : ا.ت ببین اصلا من غلط کردم ولی هرکاری کنی ترشی ممنوع
و رفت
ا.ت : مرتیکه قیافت شبیه پشکل میده واسه من تعین تکلیف میکنی ( جیغ )
و رفت پایین دید جین نشسته داره با گوشی ۸رف میزنه
سریع پرید روی شونه های بزرگ و پهن جین و موهاشو کشید
جین سریع تلفن رو قطع کرد
و بل ۸الت زهری گفت : ا.ت چیکار میکنی وایییییی اخخخخخ موهاممممپپ صورتم
و ا.ت با اون ناخن های بلندش مثل گربه هی روی شونه های جن خط مینداخت و روی شونش فرو میکرد
ا.ت : مرتیکه تو غلط میکنی واسم تعین تکلیف میکنی حالا که دروز از خونه انداختمت بیرون میفهمی یمن ماست چقدر کره داره
جین : وایی خب به جهنم میرم بیش شهین
با این حرف ا.ت از حرکت ایستاد و دستاش شل شد بدنش کم کم از حس رفت و روی زمین فرو اومد
جین : ا.ت خوبی عزی
که با کشیده محکمی که ا.ت بهش زد صورتش محکم به یه طرف دیگه چرخید
ا.ت : به من نگو عزیزم نامرد بی معرفت حالا با شهین میریزی روهم هان برو فقط از اینجا برو که چشمم بهت نافته دیگه هیچوقت اسم منو دخترم به زبونت نیار ( جیغ و داد )
جین : ا.ت من
ا.ت : ساکت باش هیچی نگو
و با هر زوری بود رفت توی اتاق و زد زیر گریه
خدیجه خانم : وا مادر چی شد یهو
جین : ای لعنت بهت شهین
خدیجه خانم: شهین واسه چی
جین : بهم زنگ زده بود هی میگفت با ا
ت کان کن بیا منو وردار منم یه لحطه که ا.ت گقت از خونه میندازمت بیرون منم گفتم میرم پیش شهین ولی واقعا منظوری نداشتم
خدیجه خانوم: وای مادر چیکار کردی این بچه اینقدر زودرنج هست با این حرف تو داغون که هیچی خورد شد بچم
جین : من واقعا نمیخواستم بگم
خدیجه خانوم: میدونم مادر تو هم مثل علیرضایی خوب میشناسمت همون بار اول اون برق نگاهی که هنوز داری و خرج دخترم میکنی میشناسمت مادر شیر پاک خورده تی حالا من برم با این بچه حرف بزنم توعم فعلا دورش نرو که یادش میندازی و بیشتر حرصی میشه
جین سری تکون داد و همونجا فرود اومد
خدیجه خانم با تقی وارد اتاق ا.ت شد دید داره یهگوشه اردم اشک میریزه
خدیجه خانم : نکن مادر به خدا گناه داره بیچاره اینکارو که باهاش کردی نابود شد بعدشم مادر از دهنش پریده وگرنه همه چی رو واسم گفت تقصیر اون شهین زلیل مردس که به مرد متأهل چشم داره
۷.۰k
۲۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.