رمان دنیای من
#رمان #دنیای_من
پارت چهارم:
ارشام_پاشو پسر چیکار کردی
زیر کتفمو گرفت و بلندم کرد
اندامش از من ورزیده تر بود برای همین خیلی راحت با یه حرکت راحت بلندم کرد
_اینجا چیکار میکنی؟
ارشام_ارین نیره خونه مادرتم نگرانه زنگ میزنه به من میگه(باصدایی نازک شده)پسرم اریا تنهاس میری پیشش تنها نمونه؟
بعدم میزنه رو دستش و سرشو با ناز و عشوه تکون میده
ارشام_واه واه واه
ما بین گریه زدم زیر خنده
عین مادرم ادا در می اورد
ارشام با دیدن خندیدنم لبخندی زد
.......
(ارین)
پفففف
داغون پشت فرمون رانندگی میکردم
به یه عکاسی رسیدم
پریدم پایین
رفتم تو عکاسی
پسر جلفی به سمتم اومد
سوسول😒
_اومدم یه عکس و به اندازه ی ۲۰۰ در ۲۰۰ چاپ کنم
پسر_بله بفرمایین برام بلوتوث کنید
رفتم توی گالریم
رفتم توی پوشه عکس های دنیا
یه عکسی از پارسالش
فقط از چشای طوسی رنگ خوشگلش
شال بافت مشکی رنگی که جلوش گرفته بود با پوست سفیدش تضاد وچشای طوسیش که مثل گربه زل به دوربین زده بود عکس و جذاب ترش کرده بود .
_همین حالا میخوام
پسره با تعجب نگام کرد
پسر_اقا من هزار تا عکس دیگه دارم بیام شما رو چاپ کنم اول؟
_پولشو دوبرابر میدم
به وضوح دیدم چشاش برق زد
تند تند کلش و تکون داد و پرده ای رو کنار زد و واردش شد
پوزخندی زدم
رفتم پشت کامپیوتر
خبری از عکس دنیا نبود
بعد از نیم ساعت با عکسی لوله شده اومد بیرون
عکس و باز کردم
فوق العاده با کیفیت شده بود
نگاهی به چشاش کردم و زمزمه کردم
_حلالم کن
قطره اشکی از گوشه چشمم چکید
فوری پاکش کردم
پسره خنگ و گیج نگام میکرد
پردرو کنار زدم
خبری از کامپیوتر و اینا نبود
_گوشیت و بده
چشاش شد نعلبکی
پسر_گوشی شخصیه اقا
گدشیش و کشیدم
رفتم تو گالریش
عکس دنیا رو پاک کردم
رفتم اینستاش
خبری از عکس نبود
همه ی برنامه هاش و به ترتیب نگاه کردم
لاین و تلگرام و وایبر و واتساپ و....
هیچ خبری از عکی نبود
فقط توماری از اسم های جوجو ،عشقم،خوشگلم،my love و...
برام باز شد
نگاهی تاسف بار بهش انداختم و عکس و برداشتم و اومدم بیرون
به سمت خونه راه افتادم
رفتم طبقه ی بالا
خونه ای ۴ خواب
یکی مامانو بابا با ست یاسی سفید
من با ست سفید طلایی
اریا با ست سفید و عکس هایی از دنیا
و اتاقی که برای دنیا اماده کرده بودیم با ست سفید قرمز
در اتاق اریا تو چشم میزد
دری با ........
.......
نظر بدین❤
پارت چهارم:
ارشام_پاشو پسر چیکار کردی
زیر کتفمو گرفت و بلندم کرد
اندامش از من ورزیده تر بود برای همین خیلی راحت با یه حرکت راحت بلندم کرد
_اینجا چیکار میکنی؟
ارشام_ارین نیره خونه مادرتم نگرانه زنگ میزنه به من میگه(باصدایی نازک شده)پسرم اریا تنهاس میری پیشش تنها نمونه؟
بعدم میزنه رو دستش و سرشو با ناز و عشوه تکون میده
ارشام_واه واه واه
ما بین گریه زدم زیر خنده
عین مادرم ادا در می اورد
ارشام با دیدن خندیدنم لبخندی زد
.......
(ارین)
پفففف
داغون پشت فرمون رانندگی میکردم
به یه عکاسی رسیدم
پریدم پایین
رفتم تو عکاسی
پسر جلفی به سمتم اومد
سوسول😒
_اومدم یه عکس و به اندازه ی ۲۰۰ در ۲۰۰ چاپ کنم
پسر_بله بفرمایین برام بلوتوث کنید
رفتم توی گالریم
رفتم توی پوشه عکس های دنیا
یه عکسی از پارسالش
فقط از چشای طوسی رنگ خوشگلش
شال بافت مشکی رنگی که جلوش گرفته بود با پوست سفیدش تضاد وچشای طوسیش که مثل گربه زل به دوربین زده بود عکس و جذاب ترش کرده بود .
_همین حالا میخوام
پسره با تعجب نگام کرد
پسر_اقا من هزار تا عکس دیگه دارم بیام شما رو چاپ کنم اول؟
_پولشو دوبرابر میدم
به وضوح دیدم چشاش برق زد
تند تند کلش و تکون داد و پرده ای رو کنار زد و واردش شد
پوزخندی زدم
رفتم پشت کامپیوتر
خبری از عکس دنیا نبود
بعد از نیم ساعت با عکسی لوله شده اومد بیرون
عکس و باز کردم
فوق العاده با کیفیت شده بود
نگاهی به چشاش کردم و زمزمه کردم
_حلالم کن
قطره اشکی از گوشه چشمم چکید
فوری پاکش کردم
پسره خنگ و گیج نگام میکرد
پردرو کنار زدم
خبری از کامپیوتر و اینا نبود
_گوشیت و بده
چشاش شد نعلبکی
پسر_گوشی شخصیه اقا
گدشیش و کشیدم
رفتم تو گالریش
عکس دنیا رو پاک کردم
رفتم اینستاش
خبری از عکس نبود
همه ی برنامه هاش و به ترتیب نگاه کردم
لاین و تلگرام و وایبر و واتساپ و....
هیچ خبری از عکی نبود
فقط توماری از اسم های جوجو ،عشقم،خوشگلم،my love و...
برام باز شد
نگاهی تاسف بار بهش انداختم و عکس و برداشتم و اومدم بیرون
به سمت خونه راه افتادم
رفتم طبقه ی بالا
خونه ای ۴ خواب
یکی مامانو بابا با ست یاسی سفید
من با ست سفید طلایی
اریا با ست سفید و عکس هایی از دنیا
و اتاقی که برای دنیا اماده کرده بودیم با ست سفید قرمز
در اتاق اریا تو چشم میزد
دری با ........
.......
نظر بدین❤
۳.۰k
۰۲ اسفند ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.