فیک جونگ کوک«زندگی پیچیده ی من» p20
*از زبان هایون*
نشسته بودم و یونا اونی هم هی سرم داد و بیداد میکرد که تو حالت خوش نیست و برا چی رفتی.... همینطور نشسته بودم که یهو گوشیم زنگ خورد
شماره ناشناس بود، برش داشتم
هایون: الو؟!
کوک: سلام خانم کیم، جونگ کوک هستم
هایون: جونگ کوک شیی، کارم دارین؟؟
کوک: شما از هفته ی دیگه کارتونو به عنوان بادیگارد های شخصی ما شروع میکنین
هایون: جدی؟!؟ گفتم نظرتون عوض میشهههه
کوک: هفته ی دیگه میبینمتون!
هایون: منم میبینمت رئیس! هورااااااااا
یونا: باز چی شده؟!
هایون: قبول شدیم!!!!
هانول: واااات؟؟!
هایون: ما بادیگار جئون جونگ کوک و پارک جیمین و کیم سوکجین شدیم!!!!
یونا: خب خداروشکر، از شر بیرون رفتنای هایونم خلاص شدیم
هانول: آخجووووووون هوراااااااا
هایون: همش به لطف منه که راضیش کردم!!
یونا: خب حالاااا
«یک هفته بعد»
امروز صبح زود رفتیم شرکت آقای پارک
جیمین: اوه، خوش اومدین
یونا: خیلی ممنون رئیس
جیمین: خب، ترتیبتون اینجوریه که هانول محافظ منه
هانول: اخجووون
یونا: ااااا، هانووول
جیمین:«با خنده» یونا بادیگارد کین هیونگ و هایونم بادیگارد جونگ کوک، حواستون باشه این اولین ماموریتتونه و یه ماموریت به شدت خطرناکه
امیدوارم هیچکدومتون آسیبی نبینید، حالا برین پیش رئیساتون
رفتم دم در اتاق کوک و در زدم
کوک: بفرمایید داخل
هایون: رئیس!!
کوک: اوه اومدی؟!؟ راحت باش و جونگ کوک صدام کن
هایون: نمیشه که
کوک: من میگم میشه
هایون: باشه پس..... جونگ کوک
کوک: هوم؟
هایون: از جون و دلم برای محافظت ار شما مایه میزارم!
نشسته بودم و یونا اونی هم هی سرم داد و بیداد میکرد که تو حالت خوش نیست و برا چی رفتی.... همینطور نشسته بودم که یهو گوشیم زنگ خورد
شماره ناشناس بود، برش داشتم
هایون: الو؟!
کوک: سلام خانم کیم، جونگ کوک هستم
هایون: جونگ کوک شیی، کارم دارین؟؟
کوک: شما از هفته ی دیگه کارتونو به عنوان بادیگارد های شخصی ما شروع میکنین
هایون: جدی؟!؟ گفتم نظرتون عوض میشهههه
کوک: هفته ی دیگه میبینمتون!
هایون: منم میبینمت رئیس! هورااااااااا
یونا: باز چی شده؟!
هایون: قبول شدیم!!!!
هانول: واااات؟؟!
هایون: ما بادیگار جئون جونگ کوک و پارک جیمین و کیم سوکجین شدیم!!!!
یونا: خب خداروشکر، از شر بیرون رفتنای هایونم خلاص شدیم
هانول: آخجووووووون هوراااااااا
هایون: همش به لطف منه که راضیش کردم!!
یونا: خب حالاااا
«یک هفته بعد»
امروز صبح زود رفتیم شرکت آقای پارک
جیمین: اوه، خوش اومدین
یونا: خیلی ممنون رئیس
جیمین: خب، ترتیبتون اینجوریه که هانول محافظ منه
هانول: اخجووون
یونا: ااااا، هانووول
جیمین:«با خنده» یونا بادیگارد کین هیونگ و هایونم بادیگارد جونگ کوک، حواستون باشه این اولین ماموریتتونه و یه ماموریت به شدت خطرناکه
امیدوارم هیچکدومتون آسیبی نبینید، حالا برین پیش رئیساتون
رفتم دم در اتاق کوک و در زدم
کوک: بفرمایید داخل
هایون: رئیس!!
کوک: اوه اومدی؟!؟ راحت باش و جونگ کوک صدام کن
هایون: نمیشه که
کوک: من میگم میشه
هایون: باشه پس..... جونگ کوک
کوک: هوم؟
هایون: از جون و دلم برای محافظت ار شما مایه میزارم!
۷.۵k
۰۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.