پارت ۵
پارت ۵
ران : چیییییی ری....ری...کو چان ( قورت دادن آب دهن ) ،، بچه مرد 😂،،
ران نمیدونستم چی بگه
از دید ریکو
چقدر دیر کردن ران گفت میاد بغلم رفتم پایین تا مایکیو دیدم پریدم بغلش
مایکی هم منو تو بغلش چرخوند و بله ران و ریندو رو داریم که چشماشون زده بیرون
مایکی : ریکو بیا بریم خونه
ریکو : ن...چ.ب.....ش....ب..ن.
مایکی : چی شده ریکو
ریکو : ن....ب....نمی....شه ...ن...یام ( ریکو مثل سگ ترسیده )
مایکی : چرا ( سرد جدی و خشک با همون حالت ترسناک )
خیلی ترسناک شده بود زدم زیر گریه آروم
ریکو: ل......لط......فا
مایکی سرمو ناز کرد
مایکی : باشه
از دید مایکی
نمیدونم اون دوتا نردبون ( هایتانی ها ) چی بهش گفتم گوششونو کشیدم و بردمشون اونطرف
مایکی : یه تار مو از سرش کم بشه خودم میکشمتون ،،هنوز گوششونو گرفته و تازه ول کرد ،، ریکو کاری باهام داشتی بهم زنگ بزن راستی چرا زنگ زدم جواب ندادی گوشیت کو
ریکو : ت...چ..چیزه ت.... ر..رو مبله
مایکی : باشه فعلا خدافظ
( بچه ها ریکو موقع معرفیه خودش به رین هم فامیلش رو نگفت ) رین اومد سمتم ( از اون گریه های مسخره بازی)
رین : ممنونننن که نگفتیییی
ریکو : خواهش
ران : رین گومشو اینورررر اون ریکوی منهههههه
رین اومد اینطرف و ران بغلم کرد
ران : ممنون که به مایکی کون چیزی نگفتی
منم رانو بغل کردم
ریکو = 🍒
از بغل ران اومدم بیرون و گوشیمو برداشتم
و طوری گرفتم که ران و ریندو ببینن
ریکو : از الان به بعد کاری کنین اذیت شم شماره ی مایکی هس خودتونم میدونین تا تماس بگیرم پدرتونو در میاره پس حواستونو جمع کنین اذیتم نکنین
رین : چرا حس میکنم قراره زیر دستش بشیم ؟
دان : حسمون یکیه
ران : چیییییی ری....ری...کو چان ( قورت دادن آب دهن ) ،، بچه مرد 😂،،
ران نمیدونستم چی بگه
از دید ریکو
چقدر دیر کردن ران گفت میاد بغلم رفتم پایین تا مایکیو دیدم پریدم بغلش
مایکی هم منو تو بغلش چرخوند و بله ران و ریندو رو داریم که چشماشون زده بیرون
مایکی : ریکو بیا بریم خونه
ریکو : ن...چ.ب.....ش....ب..ن.
مایکی : چی شده ریکو
ریکو : ن....ب....نمی....شه ...ن...یام ( ریکو مثل سگ ترسیده )
مایکی : چرا ( سرد جدی و خشک با همون حالت ترسناک )
خیلی ترسناک شده بود زدم زیر گریه آروم
ریکو: ل......لط......فا
مایکی سرمو ناز کرد
مایکی : باشه
از دید مایکی
نمیدونم اون دوتا نردبون ( هایتانی ها ) چی بهش گفتم گوششونو کشیدم و بردمشون اونطرف
مایکی : یه تار مو از سرش کم بشه خودم میکشمتون ،،هنوز گوششونو گرفته و تازه ول کرد ،، ریکو کاری باهام داشتی بهم زنگ بزن راستی چرا زنگ زدم جواب ندادی گوشیت کو
ریکو : ت...چ..چیزه ت.... ر..رو مبله
مایکی : باشه فعلا خدافظ
( بچه ها ریکو موقع معرفیه خودش به رین هم فامیلش رو نگفت ) رین اومد سمتم ( از اون گریه های مسخره بازی)
رین : ممنونننن که نگفتیییی
ریکو : خواهش
ران : رین گومشو اینورررر اون ریکوی منهههههه
رین اومد اینطرف و ران بغلم کرد
ران : ممنون که به مایکی کون چیزی نگفتی
منم رانو بغل کردم
ریکو = 🍒
از بغل ران اومدم بیرون و گوشیمو برداشتم
و طوری گرفتم که ران و ریندو ببینن
ریکو : از الان به بعد کاری کنین اذیت شم شماره ی مایکی هس خودتونم میدونین تا تماس بگیرم پدرتونو در میاره پس حواستونو جمع کنین اذیتم نکنین
رین : چرا حس میکنم قراره زیر دستش بشیم ؟
دان : حسمون یکیه
۱۵.۳k
۰۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.