سوکوکو درخواستی
https://wisgoon.com/hejxisjl
( خوب این دوستمون چند روز پیش درخواست داده بودن واسه نوشتن یائویی از اونجایی که عکس نداده بودن من هم عکس خودش رو گذاشتم لطفاً گذارشم نکنید)
از زبان دازای: بازم بوی بهار نارنج و پسر مو هویجی هر بار که این کارمند کوچولو میاد سرکار هوش از سرم میپره من رییس شرکتم ولی این کارمند تازه وارد بدجوری دلبری میکنه
دوباره زمان مثل برق گذشت و چویا بلند که مثل بقیه بره اون اضافه کاری میکرد چون تازه وارد بود تازه وارد ها همیشه مظلومان یه ده دقیقه بعد خودم هم از شرکت زدم بیرون می خواستم برم سمت ماشین که صدای چویا رو شنیدم رفتم دیدم تو کوچه چند نفر ریختن رو سرش خلاصه بعد از یکم دعوا بغلش کردم و بردمش بیمارستان سرم بهش وصل کردن وقتی بهوش اومده رفتم پیشش رو تخت نشسته بود
- چویا خوبی
+ آقای اوسامو خوبم ممنون
- برای چی ریختن رو سرت
+ می خواستن پروندههایی که شما بهم داده بودید رو بگیرن
- اشکالی نداره میدونم کار کیه راستی تو حالت بهتره
+ آره ممنونم که نجاتم دادید
- خواهش میکنم راستی میشه یه چیزی بگم
+ بفرمایید
- راستش من از چند ماه پیش که اومدی تو شرکت یه حسی داشتم راستش من عاشقت شدم
+ چ....چی
یهو سرخ شد و سرش رو انداخت پایین
یهو یه صدای ریزی ازش شنیدم
+ آخه منم عاشقت شدم چجوری بگم
خنده ام گرفت سرش رو بالا آوردم و بوسه ای به لباش زدم رفت توی شوک
+ آ..آق...آقا
- بگو دازای بگو عادت کنی
+ دازای
- جانم
+من..من ..منم د.. دوست.. دارم
- فرشته ی کوچولوی من
( خوب این دوستمون چند روز پیش درخواست داده بودن واسه نوشتن یائویی از اونجایی که عکس نداده بودن من هم عکس خودش رو گذاشتم لطفاً گذارشم نکنید)
از زبان دازای: بازم بوی بهار نارنج و پسر مو هویجی هر بار که این کارمند کوچولو میاد سرکار هوش از سرم میپره من رییس شرکتم ولی این کارمند تازه وارد بدجوری دلبری میکنه
دوباره زمان مثل برق گذشت و چویا بلند که مثل بقیه بره اون اضافه کاری میکرد چون تازه وارد بود تازه وارد ها همیشه مظلومان یه ده دقیقه بعد خودم هم از شرکت زدم بیرون می خواستم برم سمت ماشین که صدای چویا رو شنیدم رفتم دیدم تو کوچه چند نفر ریختن رو سرش خلاصه بعد از یکم دعوا بغلش کردم و بردمش بیمارستان سرم بهش وصل کردن وقتی بهوش اومده رفتم پیشش رو تخت نشسته بود
- چویا خوبی
+ آقای اوسامو خوبم ممنون
- برای چی ریختن رو سرت
+ می خواستن پروندههایی که شما بهم داده بودید رو بگیرن
- اشکالی نداره میدونم کار کیه راستی تو حالت بهتره
+ آره ممنونم که نجاتم دادید
- خواهش میکنم راستی میشه یه چیزی بگم
+ بفرمایید
- راستش من از چند ماه پیش که اومدی تو شرکت یه حسی داشتم راستش من عاشقت شدم
+ چ....چی
یهو سرخ شد و سرش رو انداخت پایین
یهو یه صدای ریزی ازش شنیدم
+ آخه منم عاشقت شدم چجوری بگم
خنده ام گرفت سرش رو بالا آوردم و بوسه ای به لباش زدم رفت توی شوک
+ آ..آق...آقا
- بگو دازای بگو عادت کنی
+ دازای
- جانم
+من..من ..منم د.. دوست.. دارم
- فرشته ی کوچولوی من
۴.۵k
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.