تک پارتی ریندو
*نکته:شما تو کتابخونه کار میکنید*
. از زبان ا.ت .
امروز بعد از مدرسه رفتم سر کار.
.
.
.
.
.
وقتی رسیدم دیدم دمه در کتابخونه دعوا شده ترسیدم اخه داداشم تو یکی از این دعوا ها به قتل رسید از اون روز به بعد من تنها شدم. تا به خودم اومدم دیدیم دعوا تموم شد منم رفت سر کار.
&فردا&
داشتم کتابارو مرتب میکردم که ی پسر با مو ی بلوند فیروزه ای جلوم ظاهر شد منم شیش متر پریدم هوا .
ا.ت :ععععععععععععععع
ریندو:چته تو دختر
ا.ت:ترسیدم
ریندو:اینارو ول کن کتابی مربوط به انواع استخوان داری
ا.ت :چه پرو(اروم)بله داریم دنبالم بیاد
کتابو بهش دادم ولی اون منو به قفسه ی کتابخونه کوبوند شروع کرد به وحشیانه بوسیدنم
ریندو: افتخار میدی بانوی من بشی
__________________________________
تمام
. از زبان ا.ت .
امروز بعد از مدرسه رفتم سر کار.
.
.
.
.
.
وقتی رسیدم دیدم دمه در کتابخونه دعوا شده ترسیدم اخه داداشم تو یکی از این دعوا ها به قتل رسید از اون روز به بعد من تنها شدم. تا به خودم اومدم دیدیم دعوا تموم شد منم رفت سر کار.
&فردا&
داشتم کتابارو مرتب میکردم که ی پسر با مو ی بلوند فیروزه ای جلوم ظاهر شد منم شیش متر پریدم هوا .
ا.ت :ععععععععععععععع
ریندو:چته تو دختر
ا.ت:ترسیدم
ریندو:اینارو ول کن کتابی مربوط به انواع استخوان داری
ا.ت :چه پرو(اروم)بله داریم دنبالم بیاد
کتابو بهش دادم ولی اون منو به قفسه ی کتابخونه کوبوند شروع کرد به وحشیانه بوسیدنم
ریندو: افتخار میدی بانوی من بشی
__________________________________
تمام
۲.۳k
۲۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.