پارت ۲

ماکوتو:سلاممممم آیمی
کیوکا:پدرصگ جواب منو نمیدی هااااااااااا
آیمی:ماکوتو جونممممممم.....
کیوکا به خدا ریوتا قطع کرد....
کیوکا:براش دارم
راستی از رلت چه خبر جوجو
آیمی:.................
ماکوتو:آیمی خوبی؟
کیوکا: چیزه بدی گفتم؟نکنه بهت خیانت کرده؟برم....
آیمی:آره جدا شدم به خاطر اینکه فراموشش کنم اومدم توکیو
کیوکا: متاسفم...
ماکوتو:ولشششششششش آیمی بریم گنگ که هرچه زود تر به سوپرایز برسی بدو سوار ماشین شو
آیمی:عوا یادممممم رفت
آیمی بعد از اینکه رفت گنگ و با بچه ها جشن گرفتن رفت خونه سانو ها
*پرش به خونه سانو ها
اما:همگی هستن؟
مایکی: اما برای چی گفتی بیایم؟بعد چرا دشمنامون اینجان؟
ایزانا:خفه شو قاتل دورایاکی
مایکی:با کی بودی
کاکاچو:ایزانا کوتاه بیا
دراکن:مایکی بشین سر جات
شینچیرو:خفههههههه شیددددددد ببینم اما چی میگههههههه
تاکئومی:آروم باش خودتم
شینچیرو و ایزانا و مایکی:کسی از شما نظر نخواست
ایزانا:هروقت گفتن سیگار بپر وسط
تاکئومی:.......
تایجو:کوکونوی ما اینجا چیکار میکنیمممممم💢
اما ماهیتابه در آورد و گفت
اما:خفههههههههههههههه...
*زینگ~~~~~(مثلا صدای زنگ در🗿🚬)
اما:اومدم....
کسی صدا ازش در بیاد همین ماهیتابه.....
*زینگ~~~~
اما درو باز کرد و آیمی رو چنان محکم بغل کرد که دنده های آیمی شکست💔🗿
.....................
ادامه پارت بعد 😂😎