رمان تحسین برانگیز ( P8 )

پارت هشتم :
راوی :
: « نمی‌دونم چرا حس می‌کنم شما سه تا قراره پیش من بمونید . »
سحر : « کدوم سه تا ؟؟ »
: « سه تا دختر ها . حس می‌کنم شما سه تا دختر به خاطر مکنه لاین میمونید کره . »
حامد : « مکنه لاین ؟؟ »
: « کوچیک ترین عضو های گروه که شامل جانگ کوک ، تهیونگ و جیمین میشه . »
و بعد به سمت در رفت تا در را باز کند و در همین زمان افراد تازه زمانی برای نگاه کردن به عمارت پیدا کردن . خانه با رنگ های طوسی و مشکی چیده شده بود و کاملا سبک مدرن ولی در عین حال گرانی داشت . صدای اعضا که با شوخی و خنده به سمت نشیمن می آمدن به گوش مهمان ها رسید . حالا همه درباره ی این گروه کنجکاو بودن .
اولین نفر نامجون وارد شد و بعد از اون به ترتیب جیمین ، تهیونگ که از کول جیمین آویزان بود ، هوپی ، جین و شوگا وارد شدن .
یکی یکی سلام کردن و سن و موقعیت خودشون در گروه رو گفتن .
حالا نگاه همه بیشتر به دو پسری بود که با هم در گوشی حرف می زدن و قیافه یکی از آنها همانی بود که در فرودگاه به مریم خورده بود . جیمینی که طبق گفته کوک آسیب دیده بود ولی از ظاهر و رفتارش هیچی مشخص نبود . راحت با تهیونگ میخندید و سر به سر شوگا میذاشت .
:)