لحظهٔ دیدار نزدیک است. باز من دیوانه ام ٬ مستم باز میلرزد دلم ٬ دستم باز گویی در جهان دیگری هستم های! نخراشی به غفلت ٬ گونه ام را ٬ تیغ! های نَپَریشی صفای زلفکم را ٬ دست! و آبرویم را نریزی دل! لحظهٔ دیدار نزدیک است...
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.