فیک تهیونگ (آخرین دیدار)p26
تهیونگ. منو با خودت اشتباه نگیر
ا/ت. ببخشید
تهیونگ. گاو تویی که به منی که انقدر جذابم و نصف دنیا روم کراشن نه میگی
ا/ت. نه که نصف دنیا رو من کراش نیست
تهیونگ. نچ نیست یعنی حق نداره کسی جز من رو تو کراش باشه
ا/ت. چه زود پسر خاله شدی بعدشم آقای محترم میخوام یاد آوری کنم من بیشتر از شما معروفماااا
تهیونگ. بل بل بل
بعدشم منو ول کرد رفت نشست رو تخت
ا/ت. بل بل بل
تهیونگ. ادا منو در میاری
ا/ت. بل بل بل
تهیونگ. دست بزن داری
ا/ت. بل بل بل
تهیونگ. شت
ا/ت. بل بل بل
تهیونگ. خسته نشدی
ا/ت. بل بل بل
تهیونگ. گو.ه خوردم دیگه نمیگم
ا/ت. بل بل بل
که یهو فرار کرد و به همراه دویدن گفت
تهیونگ. من از الان پا پس کشیدم دیگه زن من نشووو
بلند داد زدم
ا/ت. بل بل بل بل بل بل بل
یهو جلوم ظاهر شد
ا/ت. دیگه اینارو الان باید بگی
تهیونگ. پس کی بگم
به تخت اشاره کردم
ا/ت. همون موقع که اعتراف کردی
تهیونگ. خیلی هم خوب کردم
ا/ت. پس خفه شو
هر دو تا مونم رو تخت نشستیم
تهیونگ. میدونی دیگه باید برم
ا/ت. آره دلم واسه جی کی تنگ میشه
تهیونگ. پس من چی
ا/ت. من تورو فقط دو روزه شناختم
تهیونگ. ولی من دلم واست تنگ میشه
ا/ت. منم
تهیونگ. باید برم
از رو تخت بلند شدیم
تهیونگ. خدافظ
دستشو بلند کرد و منم دستشو گرفتم
ا/ت. خدافظ
و بلافاصله بغلم کرد
تهیونگ. دوست دارم
ا/ت. منم
ولم کرد ولی معلوم بود بغض کرده بدون اینکه چیزی بگه رفت و من جای خالیشو تماشا کردم
ا/ت. ببخشید
تهیونگ. گاو تویی که به منی که انقدر جذابم و نصف دنیا روم کراشن نه میگی
ا/ت. نه که نصف دنیا رو من کراش نیست
تهیونگ. نچ نیست یعنی حق نداره کسی جز من رو تو کراش باشه
ا/ت. چه زود پسر خاله شدی بعدشم آقای محترم میخوام یاد آوری کنم من بیشتر از شما معروفماااا
تهیونگ. بل بل بل
بعدشم منو ول کرد رفت نشست رو تخت
ا/ت. بل بل بل
تهیونگ. ادا منو در میاری
ا/ت. بل بل بل
تهیونگ. دست بزن داری
ا/ت. بل بل بل
تهیونگ. شت
ا/ت. بل بل بل
تهیونگ. خسته نشدی
ا/ت. بل بل بل
تهیونگ. گو.ه خوردم دیگه نمیگم
ا/ت. بل بل بل
که یهو فرار کرد و به همراه دویدن گفت
تهیونگ. من از الان پا پس کشیدم دیگه زن من نشووو
بلند داد زدم
ا/ت. بل بل بل بل بل بل بل
یهو جلوم ظاهر شد
ا/ت. دیگه اینارو الان باید بگی
تهیونگ. پس کی بگم
به تخت اشاره کردم
ا/ت. همون موقع که اعتراف کردی
تهیونگ. خیلی هم خوب کردم
ا/ت. پس خفه شو
هر دو تا مونم رو تخت نشستیم
تهیونگ. میدونی دیگه باید برم
ا/ت. آره دلم واسه جی کی تنگ میشه
تهیونگ. پس من چی
ا/ت. من تورو فقط دو روزه شناختم
تهیونگ. ولی من دلم واست تنگ میشه
ا/ت. منم
تهیونگ. باید برم
از رو تخت بلند شدیم
تهیونگ. خدافظ
دستشو بلند کرد و منم دستشو گرفتم
ا/ت. خدافظ
و بلافاصله بغلم کرد
تهیونگ. دوست دارم
ا/ت. منم
ولم کرد ولی معلوم بود بغض کرده بدون اینکه چیزی بگه رفت و من جای خالیشو تماشا کردم
۱۷.۵k
۱۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.