part5
فیک تهیونگ(تنفر تا عشق)پارت5
+اون دخترونگیمو گرفت
از جام بلند شدم روتختیه خونی رو برداشتم تا بشورمش،درو باز کردم که چیزی بهم برخورد کرد و پرتم کرد رو زمین.
تهیونگ ویو:
خواستم وارد اتاقم بشم که به کسی برخوردم اون ات بود؟
+اه
_حالت خو...تکنه تنبیه میخوای از جلو چشمام گمشو
+ببخشید
_ببخشیدت به درد خودت میخوره حالا هم گمشو
(ا.ت رفت)
-چم شده چرا مخواستم حالشو بپرسم چرا این اینجوری میکنه؟!(پسرم بهش میگن عشق@_@)
ا.ت ویو:
+مرتیکه عوضی زده دخترونگیمو گرفته طلبکارم هست خدا بگم پیکارش کنه اخه من چه گناهی کردممممم《با داد》
=باز چت شده!
+زده باکرگی...ام هیچی
=کی زده؟بگو برم سراغش
+نه هیچی اع میگم هیچی دیگه!
=خیله خوب بابا اروم باش
راستی ا.ت امروز دوباره مهمونیه باید اینجاهارو مرتب کنیم
+یا خدا اینجا که از کل زندگیه من تمیز تره
=من نمیدونم دستور اربابه
+با این اربابتون
=راستی اون چیه دستت؟
+ا..چی ای..ن؟ام چیزه ام ارباب گفتن کثیفه بشورمش
=باشه چرا انقد استرس گر...
+نه ن خوبم خوب دیگه خدافظ
=..خدافظ پس که با ارباب خوابیدی هی هی ببین کی هستی دل اربابو بردی(داداش زورکی بوده ولی دلم برده:/)
تهیونگ ویو:
درحال داد زدن سر خودم بودم که یهو در باز شد و....
پایان
اینم خماری😁برید حالشو ببرید🌚
+اون دخترونگیمو گرفت
از جام بلند شدم روتختیه خونی رو برداشتم تا بشورمش،درو باز کردم که چیزی بهم برخورد کرد و پرتم کرد رو زمین.
تهیونگ ویو:
خواستم وارد اتاقم بشم که به کسی برخوردم اون ات بود؟
+اه
_حالت خو...تکنه تنبیه میخوای از جلو چشمام گمشو
+ببخشید
_ببخشیدت به درد خودت میخوره حالا هم گمشو
(ا.ت رفت)
-چم شده چرا مخواستم حالشو بپرسم چرا این اینجوری میکنه؟!(پسرم بهش میگن عشق@_@)
ا.ت ویو:
+مرتیکه عوضی زده دخترونگیمو گرفته طلبکارم هست خدا بگم پیکارش کنه اخه من چه گناهی کردممممم《با داد》
=باز چت شده!
+زده باکرگی...ام هیچی
=کی زده؟بگو برم سراغش
+نه هیچی اع میگم هیچی دیگه!
=خیله خوب بابا اروم باش
راستی ا.ت امروز دوباره مهمونیه باید اینجاهارو مرتب کنیم
+یا خدا اینجا که از کل زندگیه من تمیز تره
=من نمیدونم دستور اربابه
+با این اربابتون
=راستی اون چیه دستت؟
+ا..چی ای..ن؟ام چیزه ام ارباب گفتن کثیفه بشورمش
=باشه چرا انقد استرس گر...
+نه ن خوبم خوب دیگه خدافظ
=..خدافظ پس که با ارباب خوابیدی هی هی ببین کی هستی دل اربابو بردی(داداش زورکی بوده ولی دلم برده:/)
تهیونگ ویو:
درحال داد زدن سر خودم بودم که یهو در باز شد و....
پایان
اینم خماری😁برید حالشو ببرید🌚
۱۰.۱k
۱۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.