عمارت کیم p1
ویو تهیونگ
هع مثل همیشه تو قمار بردم امروز میرم دختر یکی دیگه از این عوضی هارو ببرم عمارت اینا انقدر احمقن که سر دختراشون شرط میبندن؟هع چه خونه خرابه ای داره احمق(نیشخند )
رفت داخل
ب.ا:خوش اومدید ا.ت دختر بیا اینجا
ا.ت:چیشده دوباره چی میخوای؟
ب.ا:به اربابت سلام کن عوضی
محکم به ا.ت لگد زد که ا.ت افتاد
ویو کوک
اون مردتیکه چرا دخترشو زد معلومه از دخترش بدش میاد ولی اون دختر بدون گریه ای پاشد ولی بغض کرده بود لبش داشت خوم میومد ساکش رو برداشت و اومد باهامون سوار شد
ویو ا.ت
اون بابای عوضی دوباره منو بدبخت تر کرد اشغال ازش انتقام میگیرم
تو راه هیچ حرفی نزدیم که اون پسر جذابه گفت همون که بابای احمقم گفت اربابمه(تهیونگ رو میگه)گفت
تهیونگ:اسمت میه؟(سرد)
ا.ت:م..م..من ا.ت هستم
۱۹ سالمه
تهیونگ:اها(سرد)
رسیدن به عمارت
ویو ا.ت
رسیدیم به عمارت که اصلا انگار خونه پادشاه بود خیلیییی بزرگ بود فقط استخرش اندازه خونه ما بود خونه ما کوچیک نبود بزرگم نبود وایی چه عمارتی داره چقدر باغچش سرسبزی واییی چقدر اینجا وایب خوبی داره دوس دارم هرروز بیام و اینجا بشینم کتاب بخونم وایی خیلی خوبه میتونم ورزشم رو هم اینجا انجام بدم خیلی قشنگه تو این فکرا بودم که یکی زد به دستم
کوک:هویی حواست کجاس؟
ا.ت:ببخشید ....
کوک:قشنگه؟
ا.ت:......
کوک:هویی باتوعما
ا.ت:من اسم دارما اسمم هم ا.ت هست
کوک:احمق بیا تو
ا.ت:باش
رفتیم داخل عمارت از یجیز اینجا میترسیدم یه استخر بزرگ و یدونه متوسط داشت من فوبیا استخر دارم درواقع خیلی میترسم از اینکه برم جایی که نتونم تهش رو ببینم و بیشتر از همه از استخر میترسم و دریا و اینجور جاها حتی شناهم بلد نبودن رفتم اونجا و تهیونگ به یه پیر زن گفت که قوانین رو به من بگه و من خدمت کار نیستم تا تکلیفم معلوم بشع
اجوما:سلام خانم...
ا.ت:ا.ت اسمم ا.ته
اجوما:خانم ا.ت بیاید اینجا
ا.ت:میتونم خواهشی کنم ازتون؟
اجوما:بله عزیزم
ا.ت:میشه باهام رسمی نباشید؟ میخوام همون ا.ت صدام کنید یا چیزی که باهاش راحتید
اجوما:آخه بقیه دوس دارن اینجا خانم صداشون کنیم تو خیلی خوبی دخترم
ا.ت:خجالتم نده
اجوما قوانین رو بهم گفت بعد یه پسر خوشگل و جذاب آوند تا الان دیده بودنش اومد جلو و به من نگاه کرد و بعد چند ثانیه به اجوما نگاه کرد و گفت
......:اجوما این همون دختر جدیدس؟
اجوما:بله جناب جیمین
ویو ا.ت
پس اسمش جیمینه
جیمین:اسمش چیه؟
اجوما:چیز...چیز...
جیمین:اسم اصلی نه مثل اونا اسم چرت و پرت بهت بگن تو هم بگی
اجوما بهم نگاه کرد که فک کنم با اجازه بدم اسممو بگه مس گفتم
ا.ت:اسمم ا.ته
جیمین :ا.ت؟ اجوما قوانین رو بعش گفتی ببرمش؟
اجوما :بعضی از قوانین مونده که تهیونگ باید بگه
جیمین:بیا دنبالم
ا.ت:باش
هع مثل همیشه تو قمار بردم امروز میرم دختر یکی دیگه از این عوضی هارو ببرم عمارت اینا انقدر احمقن که سر دختراشون شرط میبندن؟هع چه خونه خرابه ای داره احمق(نیشخند )
رفت داخل
ب.ا:خوش اومدید ا.ت دختر بیا اینجا
ا.ت:چیشده دوباره چی میخوای؟
ب.ا:به اربابت سلام کن عوضی
محکم به ا.ت لگد زد که ا.ت افتاد
ویو کوک
اون مردتیکه چرا دخترشو زد معلومه از دخترش بدش میاد ولی اون دختر بدون گریه ای پاشد ولی بغض کرده بود لبش داشت خوم میومد ساکش رو برداشت و اومد باهامون سوار شد
ویو ا.ت
اون بابای عوضی دوباره منو بدبخت تر کرد اشغال ازش انتقام میگیرم
تو راه هیچ حرفی نزدیم که اون پسر جذابه گفت همون که بابای احمقم گفت اربابمه(تهیونگ رو میگه)گفت
تهیونگ:اسمت میه؟(سرد)
ا.ت:م..م..من ا.ت هستم
۱۹ سالمه
تهیونگ:اها(سرد)
رسیدن به عمارت
ویو ا.ت
رسیدیم به عمارت که اصلا انگار خونه پادشاه بود خیلیییی بزرگ بود فقط استخرش اندازه خونه ما بود خونه ما کوچیک نبود بزرگم نبود وایی چه عمارتی داره چقدر باغچش سرسبزی واییی چقدر اینجا وایب خوبی داره دوس دارم هرروز بیام و اینجا بشینم کتاب بخونم وایی خیلی خوبه میتونم ورزشم رو هم اینجا انجام بدم خیلی قشنگه تو این فکرا بودم که یکی زد به دستم
کوک:هویی حواست کجاس؟
ا.ت:ببخشید ....
کوک:قشنگه؟
ا.ت:......
کوک:هویی باتوعما
ا.ت:من اسم دارما اسمم هم ا.ت هست
کوک:احمق بیا تو
ا.ت:باش
رفتیم داخل عمارت از یجیز اینجا میترسیدم یه استخر بزرگ و یدونه متوسط داشت من فوبیا استخر دارم درواقع خیلی میترسم از اینکه برم جایی که نتونم تهش رو ببینم و بیشتر از همه از استخر میترسم و دریا و اینجور جاها حتی شناهم بلد نبودن رفتم اونجا و تهیونگ به یه پیر زن گفت که قوانین رو به من بگه و من خدمت کار نیستم تا تکلیفم معلوم بشع
اجوما:سلام خانم...
ا.ت:ا.ت اسمم ا.ته
اجوما:خانم ا.ت بیاید اینجا
ا.ت:میتونم خواهشی کنم ازتون؟
اجوما:بله عزیزم
ا.ت:میشه باهام رسمی نباشید؟ میخوام همون ا.ت صدام کنید یا چیزی که باهاش راحتید
اجوما:آخه بقیه دوس دارن اینجا خانم صداشون کنیم تو خیلی خوبی دخترم
ا.ت:خجالتم نده
اجوما قوانین رو بهم گفت بعد یه پسر خوشگل و جذاب آوند تا الان دیده بودنش اومد جلو و به من نگاه کرد و بعد چند ثانیه به اجوما نگاه کرد و گفت
......:اجوما این همون دختر جدیدس؟
اجوما:بله جناب جیمین
ویو ا.ت
پس اسمش جیمینه
جیمین:اسمش چیه؟
اجوما:چیز...چیز...
جیمین:اسم اصلی نه مثل اونا اسم چرت و پرت بهت بگن تو هم بگی
اجوما بهم نگاه کرد که فک کنم با اجازه بدم اسممو بگه مس گفتم
ا.ت:اسمم ا.ته
جیمین :ا.ت؟ اجوما قوانین رو بعش گفتی ببرمش؟
اجوما :بعضی از قوانین مونده که تهیونگ باید بگه
جیمین:بیا دنبالم
ا.ت:باش
۱۲.۱k
۳۰ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.