سناریو بانگو
سناریو بانگو
پارت 3
هنوز اسمی نداره
گذاشتن کرومی روی تخت*
-هوفف،تا حالا یهویی انقد ادم نکشته بودم،لعنتی،روی خودم هم تاثیر کرده،دست و پام داره کم کم زخم میشه،چون تیکه تیکه شدن،من هم باید اثر متقابلش رو ببینم چون یهو ده هزارتا آدم کشتم،بدنم داره از هم میپاشه لعنتی،(سرفه*بالا اوردن خون)لعنت...(خون ریختن از چشما)
(بیهوش شدن)
-(باز شدن در)هوی،ریوشی،من اومدم
باز چه دست گلی به آب دادی باکا
(بیدار شدن)
-تمه،ماشین بانداژ حروم کنی 2
-اون دیالوگ مال کونیکیدا سان نبود؟
-(زدن تو سر ریوشی)خفههه
-باشه بابا باشه😅
-باز چه بلایی سر خودت اووردی؟
-عامم،کرومی رو گروگان گرفتن،منم رفتم نجاتش بدم
-اونوقت از دست چند نفر نجاتش بدی؟؟
-ده هزار نفر 😅
-(زدن تو سر ریوشی)اخه باکا تمه چند بار بهت گفتم تنهایی از این کارا نکن ،زدی ده هزار نفرو تو ده دیقه نابود کردی،بعضیاشونم خوردی،(زدن تو سر ریوشی)
-آخخخخ،بابا باشه کله واسم نزاشتی
-(زدن تو سر ریوشی)
-ایندفه دیگه چراا
(دویدن)
(صفت زدن تو کله چویا*توسط کرومی)
-هوی چویا سنپای،نبینم دیگه دست رو شاگرد ناناصم بلند کنی؛-؛
-باشه باشه کرومی چان،از رو رابطه برادری زد حالا بیخیالش شو
-باوش؛-؛
ها راستی ریوشی کون،ممنون بخاطر کمکی که بهم کردی
-(گل انداختن لپ)نه بابا کاری نکردم^^
-خو خو حالا بس کنید این رمانتیک بازیا رو
-عه،باند دستم باز شد اونی چان،باند داریم؟
-نهههه،تو از اون دازای بانداژی بیشتر بانداژ حروم میکنیییی
-عه پس میرم از دازای سان بگیرم^^
-لازم نکرده-_-
-عه ،باش^^
ادامه دارد
پارت 3
هنوز اسمی نداره
گذاشتن کرومی روی تخت*
-هوفف،تا حالا یهویی انقد ادم نکشته بودم،لعنتی،روی خودم هم تاثیر کرده،دست و پام داره کم کم زخم میشه،چون تیکه تیکه شدن،من هم باید اثر متقابلش رو ببینم چون یهو ده هزارتا آدم کشتم،بدنم داره از هم میپاشه لعنتی،(سرفه*بالا اوردن خون)لعنت...(خون ریختن از چشما)
(بیهوش شدن)
-(باز شدن در)هوی،ریوشی،من اومدم
باز چه دست گلی به آب دادی باکا
(بیدار شدن)
-تمه،ماشین بانداژ حروم کنی 2
-اون دیالوگ مال کونیکیدا سان نبود؟
-(زدن تو سر ریوشی)خفههه
-باشه بابا باشه😅
-باز چه بلایی سر خودت اووردی؟
-عامم،کرومی رو گروگان گرفتن،منم رفتم نجاتش بدم
-اونوقت از دست چند نفر نجاتش بدی؟؟
-ده هزار نفر 😅
-(زدن تو سر ریوشی)اخه باکا تمه چند بار بهت گفتم تنهایی از این کارا نکن ،زدی ده هزار نفرو تو ده دیقه نابود کردی،بعضیاشونم خوردی،(زدن تو سر ریوشی)
-آخخخخ،بابا باشه کله واسم نزاشتی
-(زدن تو سر ریوشی)
-ایندفه دیگه چراا
(دویدن)
(صفت زدن تو کله چویا*توسط کرومی)
-هوی چویا سنپای،نبینم دیگه دست رو شاگرد ناناصم بلند کنی؛-؛
-باشه باشه کرومی چان،از رو رابطه برادری زد حالا بیخیالش شو
-باوش؛-؛
ها راستی ریوشی کون،ممنون بخاطر کمکی که بهم کردی
-(گل انداختن لپ)نه بابا کاری نکردم^^
-خو خو حالا بس کنید این رمانتیک بازیا رو
-عه،باند دستم باز شد اونی چان،باند داریم؟
-نهههه،تو از اون دازای بانداژی بیشتر بانداژ حروم میکنیییی
-عه پس میرم از دازای سان بگیرم^^
-لازم نکرده-_-
-عه ،باش^^
ادامه دارد
۲.۸k
۲۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.