PART ²⁴
𝑺𝒕𝒊𝒍𝒍 𝒘𝒊𝒕𝒉 𝒚𝒐𝒖
۱هفته بعد...
ا/ت ویو: از حموم در اومدم و جلوی میز آرایشم نشستم ، بعد از اینکه موهامو خشک کردم رفتم سمت کمدمو یه لباس مناسب انتخاب کردم و گذاشتمش رو تخت.
ساعت ۱ ظهر بود و قرار بود که ساعت ۴ سوهو بیاد دنبالم...
تو این مدت تمام کارامو انجام دادم و منتظر نشستم تا سوهو بیاد..
بعد ۱ دقیقه تلفنم زنگ خورد ..
ا/ت: الو
سوهو: من جلو در خونتم
ا/ت: باشه اومدم
تماسو قطع کردم و کفاشمو پوشیدم.
از خونه اومدم بیرون و سوار ماشین سوهو شدم.
ا/ت: سلام
سوهو: سلام ، خوبی
ا/ت: ممنون تو چطوری
سوهو: هی بد نیستم(لبخند)
ا/ت: چی شده لبخند میزنی بچه ، خبریه؟
سوهو: نه بابا...چه خبری مثلا
ا/ت: امممم باشه اگه میخوای نگو
سوهو: نونااااا بالاخره قبولم کرد (داد ، خنده)
ا/ت: کیو میگی ،.....وایسا....نکنه منظورت یانگروعه
سوهو: آره دقیقا خودشه ، دیروز بهش پیشنهاد دادم و اون قبول کرد....البته برای بار بیست وسوم
ا/ت: آخه کی میاد با تو دوست بشه
سوهو: یااااا
ا/ت: خب بابا
یکم که باهم صحبت کردیم رسیدیم جلوی استدیو ظبط برنامه..
سوهو: رسیدیم
ا/ت: ممنون که رسوندیم
سوهو: خواهش میکنم ، وظیفم بود
از ماشین پیاده شدم و داشتم میرفتم که وسط راه برگشتم ، سوهو پنجره ماشینو داد پایین...
ا/ت: امشب باهاش قرار داری
سوهو: اوهوم
ا/ت: خوبه. فقط خواستم بهت بگم که برای بار اول به فا..(سوهو پرید وسط حرفش).
سوهو: عه نونا...من بچه خوبیم از این کارا نمیکنم.
ا/ت: باشه بابا ، خدافظ بچه جون
ا/ت ویو: وارد استدیو شدم ، بعد از راهنمایی بردنم اتاق گریم و شروع کردن به میکاپ کردن
خیلی طول نکشید که کارم تموم شد و آماده بودم برای ظبط...
داشتم لباسمو جلوی آیینه صاف میکردم که در اتاق گریم باز شد و یه نفر وارد شد...
از تو آیینه که بهش نگا کردم خشکم زد ، کو...کوک اینجا چیکار میکنه؟
همین طور بهش زل زده بودم که منو دید و اونم از اینکه من اینجام تعجب کرده بود.
جونگکوک: ا/ت؟
ا/ت:..
میخواستم چیزی بگم که یه نفر اومد تو بهمون گفتن که باید بریم و مجبور شدیم که بریم توی سالن..
بعد از اینکه صدامون زدن وارد شدیم و همه تماشاچیا برامون دست زدن.
و....
•ادامه دارد•
▪︎همیشه با تو▪︎
۱هفته بعد...
ا/ت ویو: از حموم در اومدم و جلوی میز آرایشم نشستم ، بعد از اینکه موهامو خشک کردم رفتم سمت کمدمو یه لباس مناسب انتخاب کردم و گذاشتمش رو تخت.
ساعت ۱ ظهر بود و قرار بود که ساعت ۴ سوهو بیاد دنبالم...
تو این مدت تمام کارامو انجام دادم و منتظر نشستم تا سوهو بیاد..
بعد ۱ دقیقه تلفنم زنگ خورد ..
ا/ت: الو
سوهو: من جلو در خونتم
ا/ت: باشه اومدم
تماسو قطع کردم و کفاشمو پوشیدم.
از خونه اومدم بیرون و سوار ماشین سوهو شدم.
ا/ت: سلام
سوهو: سلام ، خوبی
ا/ت: ممنون تو چطوری
سوهو: هی بد نیستم(لبخند)
ا/ت: چی شده لبخند میزنی بچه ، خبریه؟
سوهو: نه بابا...چه خبری مثلا
ا/ت: امممم باشه اگه میخوای نگو
سوهو: نونااااا بالاخره قبولم کرد (داد ، خنده)
ا/ت: کیو میگی ،.....وایسا....نکنه منظورت یانگروعه
سوهو: آره دقیقا خودشه ، دیروز بهش پیشنهاد دادم و اون قبول کرد....البته برای بار بیست وسوم
ا/ت: آخه کی میاد با تو دوست بشه
سوهو: یااااا
ا/ت: خب بابا
یکم که باهم صحبت کردیم رسیدیم جلوی استدیو ظبط برنامه..
سوهو: رسیدیم
ا/ت: ممنون که رسوندیم
سوهو: خواهش میکنم ، وظیفم بود
از ماشین پیاده شدم و داشتم میرفتم که وسط راه برگشتم ، سوهو پنجره ماشینو داد پایین...
ا/ت: امشب باهاش قرار داری
سوهو: اوهوم
ا/ت: خوبه. فقط خواستم بهت بگم که برای بار اول به فا..(سوهو پرید وسط حرفش).
سوهو: عه نونا...من بچه خوبیم از این کارا نمیکنم.
ا/ت: باشه بابا ، خدافظ بچه جون
ا/ت ویو: وارد استدیو شدم ، بعد از راهنمایی بردنم اتاق گریم و شروع کردن به میکاپ کردن
خیلی طول نکشید که کارم تموم شد و آماده بودم برای ظبط...
داشتم لباسمو جلوی آیینه صاف میکردم که در اتاق گریم باز شد و یه نفر وارد شد...
از تو آیینه که بهش نگا کردم خشکم زد ، کو...کوک اینجا چیکار میکنه؟
همین طور بهش زل زده بودم که منو دید و اونم از اینکه من اینجام تعجب کرده بود.
جونگکوک: ا/ت؟
ا/ت:..
میخواستم چیزی بگم که یه نفر اومد تو بهمون گفتن که باید بریم و مجبور شدیم که بریم توی سالن..
بعد از اینکه صدامون زدن وارد شدیم و همه تماشاچیا برامون دست زدن.
و....
•ادامه دارد•
▪︎همیشه با تو▪︎
۱۴.۶k
۲۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.