p:2
یونcoming! داشت غذا میخورد که یهو گفت: با ....با .....میچه املوز بریم بیرون هر تاهال تالی
جیمین: ......
ایملدا : جیمین ....بنظرم یونهی درست میگه یکم بریم بیرون تا کلمون هم یکم هوا بخورن هومم!؟
جیمین : اوکی
یونهی : هورااااا
یونگی : افرین خواهری که این پیچنهالو دادی 🙂🙃=^._.^= ∫
جیمین : خب پسرم توهم صبحانتو بخور تا باهم بریم بیرون
ایملدا ویو: لباس بچه هارو تنشون کردم جیمین هم حاظر شد و رفتیم بیرون
بیرون ویو: یونهی دلش یه عروسک کیوت میخواست
یونهی : مامان من اینو میخوام
ایملدا : باشه دخترم جیمین توهم بیا
جیمین : چیه ؟
ایملدا : فقط میخواستم بگم به بچها بگی بیریم پارک RPY
جیمین : اوکی
جیمین: بچها بریم پارک
بچها رفتن پارک منم برای یونهی عروسکش رو خریدم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
جیمین: ......
ایملدا : جیمین ....بنظرم یونهی درست میگه یکم بریم بیرون تا کلمون هم یکم هوا بخورن هومم!؟
جیمین : اوکی
یونهی : هورااااا
یونگی : افرین خواهری که این پیچنهالو دادی 🙂🙃=^._.^= ∫
جیمین : خب پسرم توهم صبحانتو بخور تا باهم بریم بیرون
ایملدا ویو: لباس بچه هارو تنشون کردم جیمین هم حاظر شد و رفتیم بیرون
بیرون ویو: یونهی دلش یه عروسک کیوت میخواست
یونهی : مامان من اینو میخوام
ایملدا : باشه دخترم جیمین توهم بیا
جیمین : چیه ؟
ایملدا : فقط میخواستم بگم به بچها بگی بیریم پارک RPY
جیمین : اوکی
جیمین: بچها بریم پارک
بچها رفتن پارک منم برای یونهی عروسکش رو خریدم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
۱۸.۷k
۱۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.