My wild mafia پارت 15و16
از خواب پاشدم دلم بهتر شده بود اروم بلند شدم جیمین کنارم نبود لباسمو عوض کردم رفتم پایین جیمینو ندیدم از اجوما پرسبدم بقیه کجان گفت رفته بیرون غذامو خوردم رفتم تو حیاط هوا خیلی خوب بود قدم زدم اصلا نفهمیدم چقدر تو حیاط بودم نزدیکای غروب بود واقعا از دست جیمین دلخور بودم اولین روز عروسیمونه منو تنهاگذاشته 🥺
زنگ زدم بهش جواب داد
جیمین: جانم بیب
ات: جیمینا کجاییی
جیمین: ببخشید بیب یکم سرم شلوغه شب دیر میام دلدردت خوب شد
ات: هوم بش اره بهترم پس من برم شما سرتون شلوغه اقای پارک بای گوشیو قطع کردم هرکیم جای من بود ناراحتمیشد روز اول عروسیشون تنها باشن حتی اگه سرش هم شلوغ باشه اون همه ادم داره میتونه یروز نره هعییی رفتم تو سالن تلویزیونو روشن کردم ک اجوما گفت بیا یچیزی بخور ناهارم نخوردی
ات: میل ندارم اجوما مرسی چیزی نگفت رفت واقعا حوصلم سر رفته بود حق بیرون رفتنم نداشتم زنگ زدم ب لیسا ک جواب نداد هعییی این خرگوش تنبلم ک همش خوابه رفتم تو حیاط ی بچه داشت بازی میکرد رفتم سمتش گفتم
ات: هعی کوچولو چقدر تو بامزه ای اسمت چیه
نینا: اسم من نیناس خانم بببشید اگه سلو صدا کردم
ات: نه عزیزم چ سرو صدایی منم حوصلم سر رفته نظرت چیه با هم بازی کنیم یا یکم اجومارو اذیت کنیم هوممم
نینا: واقعا میشههه پس من ی نقشهه دارممم😈
باهم نقشه کشیدیم قرار شد اجوما کلوچه هارو پخت بدوزدیمشون اجوما کلوچه هارو پخته بود گذاشته بود رو میز رفتیم سریع کش رفتیمش اوردیم تو حیاط زیر ی درخت بزرگ نشستیم با هم خوردیم خیلیی خوشمزه بود
نینا: اتتتتت
ات: بلهههه
نینا: میشه همیشه باهم بازی کنیم لطفا 🥺
ان: وای خدا تو چقدر گوگولییی معلومه میشههه همیشه تا ابد دوست هم باشیم قولل انگشت کوچیکمونو قفل هم کردیم شروع کردم قلقلک دادن نینا
نینا: ایی دلم بسه ات 😂😂😂
صدای ی خانمی میومد ک نینارو صدا میزد
نینا فکنم مامانمه بعدا میبینمت اتت گونمو بوسید رفت خیلیی بچه شیرینی بود صدای پیچیده شدن ماشینا اومد
زنگ زدم بهش جواب داد
جیمین: جانم بیب
ات: جیمینا کجاییی
جیمین: ببخشید بیب یکم سرم شلوغه شب دیر میام دلدردت خوب شد
ات: هوم بش اره بهترم پس من برم شما سرتون شلوغه اقای پارک بای گوشیو قطع کردم هرکیم جای من بود ناراحتمیشد روز اول عروسیشون تنها باشن حتی اگه سرش هم شلوغ باشه اون همه ادم داره میتونه یروز نره هعییی رفتم تو سالن تلویزیونو روشن کردم ک اجوما گفت بیا یچیزی بخور ناهارم نخوردی
ات: میل ندارم اجوما مرسی چیزی نگفت رفت واقعا حوصلم سر رفته بود حق بیرون رفتنم نداشتم زنگ زدم ب لیسا ک جواب نداد هعییی این خرگوش تنبلم ک همش خوابه رفتم تو حیاط ی بچه داشت بازی میکرد رفتم سمتش گفتم
ات: هعی کوچولو چقدر تو بامزه ای اسمت چیه
نینا: اسم من نیناس خانم بببشید اگه سلو صدا کردم
ات: نه عزیزم چ سرو صدایی منم حوصلم سر رفته نظرت چیه با هم بازی کنیم یا یکم اجومارو اذیت کنیم هوممم
نینا: واقعا میشههه پس من ی نقشهه دارممم😈
باهم نقشه کشیدیم قرار شد اجوما کلوچه هارو پخت بدوزدیمشون اجوما کلوچه هارو پخته بود گذاشته بود رو میز رفتیم سریع کش رفتیمش اوردیم تو حیاط زیر ی درخت بزرگ نشستیم با هم خوردیم خیلیی خوشمزه بود
نینا: اتتتتت
ات: بلهههه
نینا: میشه همیشه باهم بازی کنیم لطفا 🥺
ان: وای خدا تو چقدر گوگولییی معلومه میشههه همیشه تا ابد دوست هم باشیم قولل انگشت کوچیکمونو قفل هم کردیم شروع کردم قلقلک دادن نینا
نینا: ایی دلم بسه ات 😂😂😂
صدای ی خانمی میومد ک نینارو صدا میزد
نینا فکنم مامانمه بعدا میبینمت اتت گونمو بوسید رفت خیلیی بچه شیرینی بود صدای پیچیده شدن ماشینا اومد
۲۸.۹k
۱۷ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.