Cold hearted
part¹²
هانا: .............
لینا:هانا چته"تعجب"
هانا: ............ "اخم"
سولا:هوی هانا چته
هانا:حقیقتا این سگه پاچمو گرفته ول نمیکنه"خنده"
سولا:کدوم سگه؟
هانا:وایسا الان اسمش یادم میاد امممممممممممم اهان یونتان"خنده"
م.ب.ته:شاید دوستت داره
هانا:ول کن پاچه بی صاحاب منو "پاکشو تکون میده"
یونتان:هاپ هاپ هاپ"عصبی"
یونگی:صاحب این سگ کو
هانا:من ببر این خرو پیش صاحبش"اخم"
"ظهر-موقع ناهار"
خانم بزرگ:بیاین پایین "داد"
ته:چته لنگ ظهر "سرد"
خانم بزرگ:هوی کیم تهیونگ درست صحبت کن
سولا:مادر جان ولش کن اینو خیلی رو مخه ادم میره حالا ناهار چی داریم
خانم بزرگ:همه چیز
یونگی:سولا رامیون تندو یادته"سعی در خنده"
سولا:وای اون"خخخخخخخخخخخ"
خانم بزرگ:چی میگین بیاین بشینین سر میز "اخم"
یونگی:خانم بزرگ حتما براتون داستانشو میگیم
"وسط غذا"
خانم بزرگ:خب قضیه رامیون تند چیه
سولا:روزی که مامان و بابا برای خواستگاری با ما رفته بودن خونه خانواده جئون هانا شبش تازه اومده بود سئول تازه با همه هم قهر بود بعد فکر کن خانواده دشمنش بیان خواستگاری"خنده"
خانم بزرگ:نخند و زر بزن
سولا:وسطای حرف زدن بودیم که هانا گفت میره عینک بزنه
همه:هانا تو عینکی هستی"تعجب"
هانا: هوم"دهن پر"
سولا:بعد مثل جن رفت بالا عینک که زد لباسشم عوض کرد به قول جونگکوک خلقش تنگ میشه وقتی لباس تنگ میپوشه . بعد از اینکه اومد پایین رفت تو اشپز خونه رامیون تند برداشت درست کرد و همشو درجا خورد بعد چند دقیقه میگفت ای سوختم ای سوختم صورتش شده بود مثل گوجه "خنده"
همه:شت"زدن زیر خنده"
هانا:های به چی میخندین "کیوت-دهن پر"
سولی:اوخی نامجون ببین چه کیوته
ته:راستی جونگکوک چت شده "سرد"
کوک:هیچی
هانا:ممنون بابت غذا من رفتم"رفت"
سولی:ریوجین میدونی ویتامین چیه
ریوجین:از هانا بپرس
سولا:هانا بیا
هانا:امر بفرمایین
سومی:ویتامین چیست
جیمین:یاد زمانی که به تهیونگ میگفتیم وی افتادم
جین:اره یادش بخیر
هوپی:اون زمان سرد نبود
هانا:اجازه هست جواب بدم
سولی:اره
هانا:به فاصله تهیونگ تا جیمین وی تا مین میگویند نقطه سرخط "خنده "
جیمین:چطوری ؟
هانا:خب شما گفتین قبلا به این میگفتین وی توهم جیمینی دیگه اینجوری میشه که وی رو میگی تا هم همینطور بعد جی اسم تو رو برمیداریم میشه ویتامین "خنده"
یونگی:این مثلا استاد دانشگاه هست
هانا:سولا یه نقشه"اروم "
سولا:نقشت چیه "اروم"
هانا:ببین چهل گیس اوردم بنظرت موهای تهیونگو با اینا ببندم "اروم"
سولا:اوکی
هانا:هوهوهوهوهو"خیلی اروم میره پشت کله تهیونگ"
ته:کیه پست سر من"سرد"
هانا:سکوت کن ای یزید "در حال بیان موهاش"
ته:هوی موهامو ول کن"سرد"
هانا:نمیخوام"زبون در اورد"
ته:ول کن این موهارو کلم درد گرفت"سرد"
هانا:
هانا: .............
لینا:هانا چته"تعجب"
هانا: ............ "اخم"
سولا:هوی هانا چته
هانا:حقیقتا این سگه پاچمو گرفته ول نمیکنه"خنده"
سولا:کدوم سگه؟
هانا:وایسا الان اسمش یادم میاد امممممممممممم اهان یونتان"خنده"
م.ب.ته:شاید دوستت داره
هانا:ول کن پاچه بی صاحاب منو "پاکشو تکون میده"
یونتان:هاپ هاپ هاپ"عصبی"
یونگی:صاحب این سگ کو
هانا:من ببر این خرو پیش صاحبش"اخم"
"ظهر-موقع ناهار"
خانم بزرگ:بیاین پایین "داد"
ته:چته لنگ ظهر "سرد"
خانم بزرگ:هوی کیم تهیونگ درست صحبت کن
سولا:مادر جان ولش کن اینو خیلی رو مخه ادم میره حالا ناهار چی داریم
خانم بزرگ:همه چیز
یونگی:سولا رامیون تندو یادته"سعی در خنده"
سولا:وای اون"خخخخخخخخخخخ"
خانم بزرگ:چی میگین بیاین بشینین سر میز "اخم"
یونگی:خانم بزرگ حتما براتون داستانشو میگیم
"وسط غذا"
خانم بزرگ:خب قضیه رامیون تند چیه
سولا:روزی که مامان و بابا برای خواستگاری با ما رفته بودن خونه خانواده جئون هانا شبش تازه اومده بود سئول تازه با همه هم قهر بود بعد فکر کن خانواده دشمنش بیان خواستگاری"خنده"
خانم بزرگ:نخند و زر بزن
سولا:وسطای حرف زدن بودیم که هانا گفت میره عینک بزنه
همه:هانا تو عینکی هستی"تعجب"
هانا: هوم"دهن پر"
سولا:بعد مثل جن رفت بالا عینک که زد لباسشم عوض کرد به قول جونگکوک خلقش تنگ میشه وقتی لباس تنگ میپوشه . بعد از اینکه اومد پایین رفت تو اشپز خونه رامیون تند برداشت درست کرد و همشو درجا خورد بعد چند دقیقه میگفت ای سوختم ای سوختم صورتش شده بود مثل گوجه "خنده"
همه:شت"زدن زیر خنده"
هانا:های به چی میخندین "کیوت-دهن پر"
سولی:اوخی نامجون ببین چه کیوته
ته:راستی جونگکوک چت شده "سرد"
کوک:هیچی
هانا:ممنون بابت غذا من رفتم"رفت"
سولی:ریوجین میدونی ویتامین چیه
ریوجین:از هانا بپرس
سولا:هانا بیا
هانا:امر بفرمایین
سومی:ویتامین چیست
جیمین:یاد زمانی که به تهیونگ میگفتیم وی افتادم
جین:اره یادش بخیر
هوپی:اون زمان سرد نبود
هانا:اجازه هست جواب بدم
سولی:اره
هانا:به فاصله تهیونگ تا جیمین وی تا مین میگویند نقطه سرخط "خنده "
جیمین:چطوری ؟
هانا:خب شما گفتین قبلا به این میگفتین وی توهم جیمینی دیگه اینجوری میشه که وی رو میگی تا هم همینطور بعد جی اسم تو رو برمیداریم میشه ویتامین "خنده"
یونگی:این مثلا استاد دانشگاه هست
هانا:سولا یه نقشه"اروم "
سولا:نقشت چیه "اروم"
هانا:ببین چهل گیس اوردم بنظرت موهای تهیونگو با اینا ببندم "اروم"
سولا:اوکی
هانا:هوهوهوهوهو"خیلی اروم میره پشت کله تهیونگ"
ته:کیه پست سر من"سرد"
هانا:سکوت کن ای یزید "در حال بیان موهاش"
ته:هوی موهامو ول کن"سرد"
هانا:نمیخوام"زبون در اورد"
ته:ول کن این موهارو کلم درد گرفت"سرد"
هانا:
۶.۸k
۱۶ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.