🔰B̷a̷n̷g̷ T̷e̷n̷ b̷o̷y̷s̷🔰..🖤⛓️M̷A̷F̷I̷A̷⛓️🖤.."پارت"2̷0̷
های لاولیییی
پارت بعدی فیکو براوتون گذاشتم
امروز شاید دو تا پارت بزارم اگه کامنتا بالا باشه🙁💜...
خب بریم ادامه فیک..🤟🖤
دیگه نمیتونستم ا/ت رو جلوشو بگیرم تا جیمینو نبینه..
اروم رفتن پیش جیمین که یک دفعه دیدم که...
جیمین بدنش خیلی سرده.... 😥....
این دما اصلا برای بدنش عادی نبود
نبضش چک کردمو دستمو گذاشتم روی پیشونیش..
نبضش خیلی کند میزد... رنگش خیلی پریده بود ...
ولی داشت توی تب میسوخت ... 😰😰... دیگه نتونستم تحمل کنم یجا بشینم
با سرعتی که میتونستم رفتم سمت اتاق ا/ت تا جیهوپو خبر بکنم
تهیونگ : ج...جیهوووووپپپپپپپپ
از زبان جیهوپ : دیدم ا/ت خیلی کیوتو اروم خوابیده🥺..
برای همین بلند شدم تا برم پیش تهیونگ تا جیمینو ببینم .....
که دیدم تهیونگ داره با فریاد اسممو صدا میزنه و میاد سمتم😧...
داشت بهم نزدیک میشد که یک دفعه نزدیک بود بیفته که گرفتمش
دیدم یک دفعه تو بقلم افتاد زمینو داشت نفس نفس میزد😰....
جیهوپ : ته...تهیونگ چی شد پسره دیوونه داری چیکار میکنی؟؟؟😧
تهیونگ : جی........جیهوپ...... جیمین 😫......اههه اههههه (نفس زدن😐)
جیهوپ : جیمین چی ؟؟؟ چه اتفاقی براش افتاده؟؟؟؟
تهیونگ : ...اههه اههههه ... او..اون حالش....خیلی بده😫....
جیهوپ : چی؟؟.... چی شده؟؟؟...
تهیونگ : ف..فقط... ب..برو..پ..پیشش..ه..همین😫...اهههه اهههه
جیهوپ : ولی تهیونگ تو......
تهیونگ : دهنتو ببند.. جیهوپپپ😠... گفتم..ب..برو😫...اههه اههه
جیهوپ : باشه😰..
از زبان ا/ت : با سردرد شدیدی از خواب بیدار شدم😣...
نمیدونم اصلا کی خوابم بردو چیشده؟؟؟
که یک دفعه.....
پایان پارت 20 😐😂✌️....
یاع یاع یاع... میخوام با کات کردنام بکشمتون😈🔪...
کامنتتتتتتتتتتتت 😐🤟
پارت بعدی فیکو براوتون گذاشتم
امروز شاید دو تا پارت بزارم اگه کامنتا بالا باشه🙁💜...
خب بریم ادامه فیک..🤟🖤
دیگه نمیتونستم ا/ت رو جلوشو بگیرم تا جیمینو نبینه..
اروم رفتن پیش جیمین که یک دفعه دیدم که...
جیمین بدنش خیلی سرده.... 😥....
این دما اصلا برای بدنش عادی نبود
نبضش چک کردمو دستمو گذاشتم روی پیشونیش..
نبضش خیلی کند میزد... رنگش خیلی پریده بود ...
ولی داشت توی تب میسوخت ... 😰😰... دیگه نتونستم تحمل کنم یجا بشینم
با سرعتی که میتونستم رفتم سمت اتاق ا/ت تا جیهوپو خبر بکنم
تهیونگ : ج...جیهوووووپپپپپپپپ
از زبان جیهوپ : دیدم ا/ت خیلی کیوتو اروم خوابیده🥺..
برای همین بلند شدم تا برم پیش تهیونگ تا جیمینو ببینم .....
که دیدم تهیونگ داره با فریاد اسممو صدا میزنه و میاد سمتم😧...
داشت بهم نزدیک میشد که یک دفعه نزدیک بود بیفته که گرفتمش
دیدم یک دفعه تو بقلم افتاد زمینو داشت نفس نفس میزد😰....
جیهوپ : ته...تهیونگ چی شد پسره دیوونه داری چیکار میکنی؟؟؟😧
تهیونگ : جی........جیهوپ...... جیمین 😫......اههه اههههه (نفس زدن😐)
جیهوپ : جیمین چی ؟؟؟ چه اتفاقی براش افتاده؟؟؟؟
تهیونگ : ...اههه اههههه ... او..اون حالش....خیلی بده😫....
جیهوپ : چی؟؟.... چی شده؟؟؟...
تهیونگ : ف..فقط... ب..برو..پ..پیشش..ه..همین😫...اهههه اهههه
جیهوپ : ولی تهیونگ تو......
تهیونگ : دهنتو ببند.. جیهوپپپ😠... گفتم..ب..برو😫...اههه اههه
جیهوپ : باشه😰..
از زبان ا/ت : با سردرد شدیدی از خواب بیدار شدم😣...
نمیدونم اصلا کی خوابم بردو چیشده؟؟؟
که یک دفعه.....
پایان پارت 20 😐😂✌️....
یاع یاع یاع... میخوام با کات کردنام بکشمتون😈🔪...
کامنتتتتتتتتتتتت 😐🤟
۶۵.۵k
۱۹ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.