شیر میا رو از یخچال آوردم بیرون و گذاشتم روی میز
شیر میا رو از یخچال آوردم بیرون و گذاشتم روی میز
میخواستم برم که جیهوپ گفت
جیهوپ: صحبونه خوردی ؟
ات: میل ندارم
ات همینو گفت و به سمت اتاق رفت
ویو جیهوپ
از بس گریه کرده صورتش قرمز شده بود
ویو ات
به سمت اتاق رفتم نمیتونستم بغضمو نگه دارم
شروع کردم به گریه کردن سعی میکردم صدام در نیاد
جیهوپ میا رو گذاشت رو صندلی کودک و گوشیشم گذاشت تا کارتون ببینه خودش هم رفت به سمت اتاق
تق تق تق
جیهوپ: میتونم بیام تو ؟!
ات: یه لحظه وایسا (آروم )
ات اشکاشو پاک کرد و رفت کلید رو چرخوند
در رو باز کرد سرش پایین بود رفت کنار تا جیهوپ بیاد داخل جیهوپ رفت رو تخت نشست
جیهوپ : بیا بشین تا حرف بزنیم
ات رفت رو صندلی میز آرایش نشست
به چشم های هم زل زده بود
جبهوپ : ات ...اممم میدونی
میخواستم برم که جیهوپ گفت
جیهوپ: صحبونه خوردی ؟
ات: میل ندارم
ات همینو گفت و به سمت اتاق رفت
ویو جیهوپ
از بس گریه کرده صورتش قرمز شده بود
ویو ات
به سمت اتاق رفتم نمیتونستم بغضمو نگه دارم
شروع کردم به گریه کردن سعی میکردم صدام در نیاد
جیهوپ میا رو گذاشت رو صندلی کودک و گوشیشم گذاشت تا کارتون ببینه خودش هم رفت به سمت اتاق
تق تق تق
جیهوپ: میتونم بیام تو ؟!
ات: یه لحظه وایسا (آروم )
ات اشکاشو پاک کرد و رفت کلید رو چرخوند
در رو باز کرد سرش پایین بود رفت کنار تا جیهوپ بیاد داخل جیهوپ رفت رو تخت نشست
جیهوپ : بیا بشین تا حرف بزنیم
ات رفت رو صندلی میز آرایش نشست
به چشم های هم زل زده بود
جبهوپ : ات ...اممم میدونی
۶.۰k
۰۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.