پارت ۳۲ : حاکمان جهنم....
صبح روز بعد
زهرا خانم : امیر پاشو پاشو ببینم ده مگه نمیگم پاشو
امیر : نه صبح جمعه چه گهی بخورم
زهرا خانم : بلند شو طاهره زن ممد قورباغه اومده میگه امیر ریاضیش خوبه بیاد به شاهین درس یاد بده
امیر : ای تو گور شاهین ریدم من
خلاصه امیر آماده شد و رفت خونه ی ممد قورباغه
یک ساعت بعد
تز زبان امیر
دارم به بچه همسايمون ریاضی یاد میدم
میگم : شاهین جان اگه تو 10 تا لواشک داشته باشی ، سه تاش رو به مهشید بدی و 4 تاش رو به سارا ، حالا چی داری
نگاه میکنه تو چشام و میگه : خوب معلومه دوتا دوست دختر جدید
یعنی بچه نیستن که راهزنن
طاهره خانم: امیر جان بیا دی وی دی های ارزشی رو بزار من هر وقت گیر میکنم از تینا واسه توضیح درس استفاده میکنم
علی با خودش گفت : مادراى اين دوره و زمونه واسه تربيت بچه ها از دی وی دی های آموزشی استفاده ميکنن!!
قديما مادر ما از يه پکيج آموزشى که شامل:
دمپايى, يه متر شلنگ, فلفل قرمز, قاشق داغ و.... استفاده ميکرد!!
خیلی هم خوب تربیت شدیم والا
زهرا خانم : امیر پاشو پاشو ببینم ده مگه نمیگم پاشو
امیر : نه صبح جمعه چه گهی بخورم
زهرا خانم : بلند شو طاهره زن ممد قورباغه اومده میگه امیر ریاضیش خوبه بیاد به شاهین درس یاد بده
امیر : ای تو گور شاهین ریدم من
خلاصه امیر آماده شد و رفت خونه ی ممد قورباغه
یک ساعت بعد
تز زبان امیر
دارم به بچه همسايمون ریاضی یاد میدم
میگم : شاهین جان اگه تو 10 تا لواشک داشته باشی ، سه تاش رو به مهشید بدی و 4 تاش رو به سارا ، حالا چی داری
نگاه میکنه تو چشام و میگه : خوب معلومه دوتا دوست دختر جدید
یعنی بچه نیستن که راهزنن
طاهره خانم: امیر جان بیا دی وی دی های ارزشی رو بزار من هر وقت گیر میکنم از تینا واسه توضیح درس استفاده میکنم
علی با خودش گفت : مادراى اين دوره و زمونه واسه تربيت بچه ها از دی وی دی های آموزشی استفاده ميکنن!!
قديما مادر ما از يه پکيج آموزشى که شامل:
دمپايى, يه متر شلنگ, فلفل قرمز, قاشق داغ و.... استفاده ميکرد!!
خیلی هم خوب تربیت شدیم والا
۵.۵k
۰۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.