ولی همه جا تاریک بود از تاریکی تنهاییی متنفرممم دراتاق بس
ولی همه جا تاریک بود از تاریکی تنهاییی متنفرممم دراتاق بستم بدو بدو رفتم زیرپتو چشامو روهم فشار دادم تا خوابم بره.......
----------------------------
ویو فردا:
از خواب بلند شدم یه دوش گرفتم اومدم بیرون همه لباسا سیاه سفید یا سفید بودن یا سیاه ولی یدون بود شلوارش صورتی بود پس یه پیرن سفید برداشتم باهاش پوشیدم موهام خشک و شونه کردم رفتم پایین بفقطت اون پسر دیشبی اونجا رو مبل نشسته بود رفتم کنارش نشستم
+عاممم ببخشید میشه اسمتو بگی؟
∆اسم من یوجینه و اون که دیشب دستتو پانسمان کرد تهیونگ و اون
+نه نه نمیخوام اسم اون سیاه پوش بداخلاق گنده وکو بدونم شما دوتا کافی هستین اون خیلی بد اخلاق زور گوعه تازه خودشم میگیره فکر کرده کیه
صدامو کلفت کردم بلند شدم جلوی یوجین
وایسادم
+ببین دختر کوچولو اگر به حرفم نباشی اتفاق بدی میفته خب پس بهتر خفه بشی
حرف نزنی وگرنه قول میدم اتفاق خوبی نیفته(صداشو مث کوک کرده اداشو میگیره)
∆وایییی دختر مرد بگیر.......
حرفشو قورت داد برگشتم پشتمو نگاه کردم که دستشو کرده تو جیبش داره منو نگاه میکنه پشتشم تهیونگ داشت از خنده جر میخورد
+هوم چیه؟ خوشگل ندیدی اینجوزی بهم زل زدی عین جغد شب
_خوشگل که دیدم میمون ندیدم
+زبونمو درآوردم که تهیونگ یوجین از خنده جر خوردن
_بسه دگ بیایین تو اتاق من
+عیششش چقد پروعه بسه دگ بیایین تو اتاق من گگگگگگ
×بسه دختر دلم درد گرفت یوجین بیا بریم
یوجین تهیونگ با جغد شب رفت به کارای خودم میخندیدم رفتم تو آشپزخونه یه خانم پیر داشت آشپزی میکرد لبخند زدم رفتم کنارش
+خسته نباشید
✓مرسی دخترم چیزی خوردی؟
+نه...
✓بشین تا یه چیزی واست بیارم.........
شرطا
شرط اینکه ناشناسمو پر کنید با حرفاتون خوزگلام:))))
----------------------------
ویو فردا:
از خواب بلند شدم یه دوش گرفتم اومدم بیرون همه لباسا سیاه سفید یا سفید بودن یا سیاه ولی یدون بود شلوارش صورتی بود پس یه پیرن سفید برداشتم باهاش پوشیدم موهام خشک و شونه کردم رفتم پایین بفقطت اون پسر دیشبی اونجا رو مبل نشسته بود رفتم کنارش نشستم
+عاممم ببخشید میشه اسمتو بگی؟
∆اسم من یوجینه و اون که دیشب دستتو پانسمان کرد تهیونگ و اون
+نه نه نمیخوام اسم اون سیاه پوش بداخلاق گنده وکو بدونم شما دوتا کافی هستین اون خیلی بد اخلاق زور گوعه تازه خودشم میگیره فکر کرده کیه
صدامو کلفت کردم بلند شدم جلوی یوجین
وایسادم
+ببین دختر کوچولو اگر به حرفم نباشی اتفاق بدی میفته خب پس بهتر خفه بشی
حرف نزنی وگرنه قول میدم اتفاق خوبی نیفته(صداشو مث کوک کرده اداشو میگیره)
∆وایییی دختر مرد بگیر.......
حرفشو قورت داد برگشتم پشتمو نگاه کردم که دستشو کرده تو جیبش داره منو نگاه میکنه پشتشم تهیونگ داشت از خنده جر میخورد
+هوم چیه؟ خوشگل ندیدی اینجوزی بهم زل زدی عین جغد شب
_خوشگل که دیدم میمون ندیدم
+زبونمو درآوردم که تهیونگ یوجین از خنده جر خوردن
_بسه دگ بیایین تو اتاق من
+عیششش چقد پروعه بسه دگ بیایین تو اتاق من گگگگگگ
×بسه دختر دلم درد گرفت یوجین بیا بریم
یوجین تهیونگ با جغد شب رفت به کارای خودم میخندیدم رفتم تو آشپزخونه یه خانم پیر داشت آشپزی میکرد لبخند زدم رفتم کنارش
+خسته نباشید
✓مرسی دخترم چیزی خوردی؟
+نه...
✓بشین تا یه چیزی واست بیارم.........
شرطا
شرط اینکه ناشناسمو پر کنید با حرفاتون خوزگلام:))))
۷.۶k
۲۰ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.