عشق در نگاه اول پارت27
( شوگا مینویسم ش یادتون باشه )
ش: دوس پسرت منو معرفی نکرده بهت
ات: ن..ه
ش: نترس باهات کاری ندارم فقط باید باهام بیای اوکی
ات: من باتو جایی نمیام
ش: خفه شو
شوگا زود دست ات رو کشید داشت میبورد سمت در ات هی جیغ میزد ولی فایده نداشت
ویو کوک
داشتم با ات صحبت میکردم یهو صدای جیغ شنیدم با سرعت بیشتر حرکت کردم رسیدم خونه دیدم دره خونه بازه رفتم هرچقد ات رو صدا زدم جواب نداد اون عوضی ات رو برده به کای( بادیگارد شخصی کوک) گفتم زود ادرس اونجایی که ات رو برده رو پیدا کنه خودم هم رفتم پیش جیمین
مکالمه
کوک: الو جیمین کجایی
ج: سلام من خونم چطور
کوک:باز داداشت گ. و. ه خوری کرده
ج: چی؟؟؟ وایستا بیا دنبالم باهم بریم چیکار کرده حالا؟
کوک: ات رو دزدیده
ج: چی؟؟ به چه حقی زن داداش منو برده عوضی
کوک: الان میام دنبالت
ج: باشه
ویو جیمین
باز این عوضی کارش رو شروع کرد کاش برادرم نبود من جلوی کوک خیلی خجالت میکشم که برادری مثل اون دارم
پایان ویو جیمین
ادمین
کوک رفت دنبال جیمین بعد کای زنگ زد و گفت ادرس رو پیدا کرده کوک و جیمین با چندتا از بادیگارد ها رفتن اونجا توی ی کارخونه متروکه بود
کوک: عوضی ات کجاست
ش: به به مستر جئون خیلی وقته ندیدمت
کوک: ات کجاست
ج: زود باش بگو
ش: او ببین برادر خیانت کارم اینجاست
ج: من برادر تو نیستم حالاهم بگو ات کجاست
ش: به ی شرط ات رو بهتون میدم
کوک و ج: به چه شرطی
ش: به شرط اینکه کوک بمیره
ج: چی
کوک: اروم باش جیمین من این کارو قبول میکنم
ش: خوبه پس بیا اینجا بشین مستر جئون
ج: کوک داری چه غلطی میکنی
کوک به جیمین ی چشمک زد که فقط خودشون متوجه شدن
بعد این کار جیمین زود فهمید و ی نیشخند زد
کوک رفت نشست جلوی شوگا و دست هاشو برد بالا
شرطا
20 تا کامنت
20 تا لایک
دوستون دارم😘😘😘
بچه ها سناریو درخواستی میخواین بیاین پی وی یا تو کامنتا بهم بگین😊
ش: دوس پسرت منو معرفی نکرده بهت
ات: ن..ه
ش: نترس باهات کاری ندارم فقط باید باهام بیای اوکی
ات: من باتو جایی نمیام
ش: خفه شو
شوگا زود دست ات رو کشید داشت میبورد سمت در ات هی جیغ میزد ولی فایده نداشت
ویو کوک
داشتم با ات صحبت میکردم یهو صدای جیغ شنیدم با سرعت بیشتر حرکت کردم رسیدم خونه دیدم دره خونه بازه رفتم هرچقد ات رو صدا زدم جواب نداد اون عوضی ات رو برده به کای( بادیگارد شخصی کوک) گفتم زود ادرس اونجایی که ات رو برده رو پیدا کنه خودم هم رفتم پیش جیمین
مکالمه
کوک: الو جیمین کجایی
ج: سلام من خونم چطور
کوک:باز داداشت گ. و. ه خوری کرده
ج: چی؟؟؟ وایستا بیا دنبالم باهم بریم چیکار کرده حالا؟
کوک: ات رو دزدیده
ج: چی؟؟ به چه حقی زن داداش منو برده عوضی
کوک: الان میام دنبالت
ج: باشه
ویو جیمین
باز این عوضی کارش رو شروع کرد کاش برادرم نبود من جلوی کوک خیلی خجالت میکشم که برادری مثل اون دارم
پایان ویو جیمین
ادمین
کوک رفت دنبال جیمین بعد کای زنگ زد و گفت ادرس رو پیدا کرده کوک و جیمین با چندتا از بادیگارد ها رفتن اونجا توی ی کارخونه متروکه بود
کوک: عوضی ات کجاست
ش: به به مستر جئون خیلی وقته ندیدمت
کوک: ات کجاست
ج: زود باش بگو
ش: او ببین برادر خیانت کارم اینجاست
ج: من برادر تو نیستم حالاهم بگو ات کجاست
ش: به ی شرط ات رو بهتون میدم
کوک و ج: به چه شرطی
ش: به شرط اینکه کوک بمیره
ج: چی
کوک: اروم باش جیمین من این کارو قبول میکنم
ش: خوبه پس بیا اینجا بشین مستر جئون
ج: کوک داری چه غلطی میکنی
کوک به جیمین ی چشمک زد که فقط خودشون متوجه شدن
بعد این کار جیمین زود فهمید و ی نیشخند زد
کوک رفت نشست جلوی شوگا و دست هاشو برد بالا
شرطا
20 تا کامنت
20 تا لایک
دوستون دارم😘😘😘
بچه ها سناریو درخواستی میخواین بیاین پی وی یا تو کامنتا بهم بگین😊
۱۵.۳k
۳۰ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.