قسمت 2 ازدواج اجباری
تو اتاقم نشسته بودم داشتم با گوشیم ور میرفتم که یونگی اومد داخل
بلند شو ات امشب جشن داریم
هووم جشن کی
عروسی تو
هههه بابا جان شوخی باحالی بود
شوخی نمیکنم حالا هم زود بلند شو و اماده شو
بلند شدم و منم مثل اون داد زدم نمی خوام با کسی که نمیشناسمش ازدواج کنم
ههه اتفاقا خوبم میشناسیش
تفنگشو گذاشت رو سرم
حالا هم که اگه مبخوای نمیری زود اماده شو
اب دهنمو قورت دادم و به سمت حموم رفتم
بعد از اینکه به سمت تالار رفتیم بغضم ترکید
یونگ...گی من دخترتم خواش میکنم
خفه شو و پیاده شو
بعد از اینکه تو تالار رفتیم دامادو ندیدم و شوکه شد
پ...پس داما..ماد کو
درست کنارته
با عجز بهش خیره شدم و به سمت جایگاه رفتیم
میدونم کم بود ولی لایکاهم خوب کمه اگه زیاد باشه منم زیاد اپ میکنم
راستی شاید این فیکو دیگه ادامه ندم چون خواننده و حمایت گر کم داره
بلند شو ات امشب جشن داریم
هووم جشن کی
عروسی تو
هههه بابا جان شوخی باحالی بود
شوخی نمیکنم حالا هم زود بلند شو و اماده شو
بلند شدم و منم مثل اون داد زدم نمی خوام با کسی که نمیشناسمش ازدواج کنم
ههه اتفاقا خوبم میشناسیش
تفنگشو گذاشت رو سرم
حالا هم که اگه مبخوای نمیری زود اماده شو
اب دهنمو قورت دادم و به سمت حموم رفتم
بعد از اینکه به سمت تالار رفتیم بغضم ترکید
یونگ...گی من دخترتم خواش میکنم
خفه شو و پیاده شو
بعد از اینکه تو تالار رفتیم دامادو ندیدم و شوکه شد
پ...پس داما..ماد کو
درست کنارته
با عجز بهش خیره شدم و به سمت جایگاه رفتیم
میدونم کم بود ولی لایکاهم خوب کمه اگه زیاد باشه منم زیاد اپ میکنم
راستی شاید این فیکو دیگه ادامه ندم چون خواننده و حمایت گر کم داره
۸.۳k
۲۴ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.