وقتی میری بار پارت ۱۳
*ا.ت ویو *
صبح بیدار شدم و هنوز از دیشب خمار بودم که یهو دیدم جانکوک روبروم و خیلیم عصبیه
_ بهبه خانمی که هیچ وقت بار نمیره و مست نمی کنه
+ صب.ح.ح بخیر (لکنت)
_ خب ؟
+چقدر تو خوشگلی (هم داره گولش می نه و هم یزره خماره )
_ وا؟ منو می خوای گول بزنی
+(دیدم پاره ای نمونده و البته خیلیم دلم می خواستم پس رفتم جلو و لبش رو بوسیدن )
_ (تو شوک)یهو از کمر ا.ت می گیره و خیلی محکم اونو می بوسه جوری که انگار تشنه ی لباشه که با ناله ای که از دهن ا.ت خارج میشه تمومش می کنه
_ دفعه بعد بیشتر جلو میرم خب؟ یادت باشه دروغ نگی
+ (هم خوشحاله هم دردش گرفته و هم سردرگمی چون نمیدونه جانکوک رو دوست داره یا نه)
کوک از اتاق میره بیرون و ا.ت بلند میشه کاراشو می کنه و میره پاینن که صبحونه بخوره و سر سفره هیچی رد و بدل نمیشه
ولی تو دل هر دو اونها یه چیزی میگذره اونم اینکه آیا طرف مقابل رو دوست دارن یا همش توهمه؟
که یهو گوشی کوک زنگ می خوره
_سلام پدر
پ.ک سلام پسرم من و جان شیهو امشب میام خونهتون
_امشب؟
پ.ک بله
_بفرماید قدمتون روی چشم من و ا.ت منتظریم
پ.ک باشه خدافظ
_خدافظ
+ کی بود
_ پدر بود گفت امشب با پدر تو میاد خونه ی ما
+ اها
_پاشو حاضر شو
+ مگه شب نمیان
_چرا شب میان ولی باید بریم برای خرید خونه
+ اوکی
............................................
صبح بیدار شدم و هنوز از دیشب خمار بودم که یهو دیدم جانکوک روبروم و خیلیم عصبیه
_ بهبه خانمی که هیچ وقت بار نمیره و مست نمی کنه
+ صب.ح.ح بخیر (لکنت)
_ خب ؟
+چقدر تو خوشگلی (هم داره گولش می نه و هم یزره خماره )
_ وا؟ منو می خوای گول بزنی
+(دیدم پاره ای نمونده و البته خیلیم دلم می خواستم پس رفتم جلو و لبش رو بوسیدن )
_ (تو شوک)یهو از کمر ا.ت می گیره و خیلی محکم اونو می بوسه جوری که انگار تشنه ی لباشه که با ناله ای که از دهن ا.ت خارج میشه تمومش می کنه
_ دفعه بعد بیشتر جلو میرم خب؟ یادت باشه دروغ نگی
+ (هم خوشحاله هم دردش گرفته و هم سردرگمی چون نمیدونه جانکوک رو دوست داره یا نه)
کوک از اتاق میره بیرون و ا.ت بلند میشه کاراشو می کنه و میره پاینن که صبحونه بخوره و سر سفره هیچی رد و بدل نمیشه
ولی تو دل هر دو اونها یه چیزی میگذره اونم اینکه آیا طرف مقابل رو دوست دارن یا همش توهمه؟
که یهو گوشی کوک زنگ می خوره
_سلام پدر
پ.ک سلام پسرم من و جان شیهو امشب میام خونهتون
_امشب؟
پ.ک بله
_بفرماید قدمتون روی چشم من و ا.ت منتظریم
پ.ک باشه خدافظ
_خدافظ
+ کی بود
_ پدر بود گفت امشب با پدر تو میاد خونه ی ما
+ اها
_پاشو حاضر شو
+ مگه شب نمیان
_چرا شب میان ولی باید بریم برای خرید خونه
+ اوکی
............................................
۴.۰k
۱۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.