فصل2پارت3

Part 3
f2




راوی: سریع رفتن هتل و رفتن اتاق تهیونگ و کوک نانا تو اتاق تهیونگ و جنی تو اتاق کوک پزشک معاینشون کرد چند تا بخیه انجام داد و پانسمانشون کرد و.......




دکتر مین : تهیونگ بیا

تهیونگ: اومدم


راوی: دکتر یه کتک زد پشت گردن تهیونگ




تهیونگ: اخ دکتر چرا همچین میکنی


دکتر مین: من و از کره اوردی سوییس که دختره رو دوباره توی این حال ببینم پس که گفتی مواظبشی


تهیونگ: دکتر جریان


دکتر مین۰: بهونه نیار پدر سوخته


تهیونگ: اگه بابام بفهمه


دکتر مین۰: همین از سرت زیاده خوبه نگفتم پدر سگ



تهیونگ: الان که گفتید



دکتر مین: جواب نده بچه



تهیونگ: من که جواب ندادم



دکتر مین: دختر خوب و مظلومیه منتظر عروسیتونم ولی وای به حالت اذیتش مردی من میدونمو توی توله سگ


تهیونگ: چشم چشم من مواظبشم من توله سگم اصلا من خرم


دمتر مین: نمک نریز بهش گفتی


تهیونگ: اممممم نه


دکتر مین: نه و نکمه زودتر بهش بگو بره کره بعد میگه براچی بمونم. خونت


تهیونگ ویو: راست میگه باید هرچه زود تر بهش بگم


تهیونک: حرف شما صحیح ولی......



دکتر مین: ولی چی.....‌‌



تهیونگ: ولی .... ولی .... ولی اگه رد کنه چی




دکتر مین: من یه چی میدونم که میگم زودتر بگو