پارت سه🤍🤍🤍🤍
یویچیرو از جلسات هاشیرا بر گشت و یه پسر همراهش بود
که اسمش مویچیرو بود
مویچیرو:سلام
یویچیرو:نمی خواد انقدر رسمی باشس اون فقط خواهرمه
مویچیرو:باشه
یوجیرو:بفرمایید تو لطفا
بعد پرید تو بغل داداشش
یویچیرو:عه بسه دیگه من فقط دو ماه اونجا بودم
یوجیرو:خبببب دو ماه میدونی چقد زیاده داداشی
فلش بک به چند دیقه بعد
از زبان راوی::
مویچیرو:محو یوجیرو شده بود شاید عاشقش شده بود ولی شاید یوجیرو عاشق یکی دیگه باشه
اونا چند روز تو خونه موندند و بعد چند روز یویچیرو و مویچیرو باهم رفتن به یه ماموریت
فلش بک به چند روز بعد::
وقتی اون دو تا توی ماموریت بودن یه شیطان به خونمون حمله کرد توی چشماش نوشته بود
پنج پایینی
بقیش برای پارت بعد
که اسمش مویچیرو بود
مویچیرو:سلام
یویچیرو:نمی خواد انقدر رسمی باشس اون فقط خواهرمه
مویچیرو:باشه
یوجیرو:بفرمایید تو لطفا
بعد پرید تو بغل داداشش
یویچیرو:عه بسه دیگه من فقط دو ماه اونجا بودم
یوجیرو:خبببب دو ماه میدونی چقد زیاده داداشی
فلش بک به چند دیقه بعد
از زبان راوی::
مویچیرو:محو یوجیرو شده بود شاید عاشقش شده بود ولی شاید یوجیرو عاشق یکی دیگه باشه
اونا چند روز تو خونه موندند و بعد چند روز یویچیرو و مویچیرو باهم رفتن به یه ماموریت
فلش بک به چند روز بعد::
وقتی اون دو تا توی ماموریت بودن یه شیطان به خونمون حمله کرد توی چشماش نوشته بود
پنج پایینی
بقیش برای پارت بعد
۲.۵k
۲۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.