تک پارتی : کوکی
اسم : عشق سیاه
ا : سلام من ا/ت هستم و ۱۸ سالمه و میرم دانشگاه
ا : یه چند وقتی میشه یه حسی نسبت به جونگ کوک دارم ولی نمیتونم بهش بگم
ا : اگه بگم منو ول میکنه یانه
ک : سلام من کوک هستم و ۲۰ سالمه و میرم دانشگاه من یه دوست به اسم ا/ت دارم
ک : یه چند وقتی میشه که احساس میکنم ا/ت میخواد بهم یه چیزی بگه ولی نمیتونه بگه
ا : امروز میخوام برم و به کوک همه چی رو بگم کوک رو دیدم به سمت کلاس موسیقی رفت
ا : منم به همراهش رفتم میخواستم در کلاس رو باز کنم که صدای یه دختر اومد
؟ : عزیزم دلپ برات تنگ شده بود تو چی ؟
ک : معلومه که منم دلم برات تنگ شده بیبی من
ا : دیدم که لینا ( همکلاسی ا/ت و کوک ) داره کوک رو میبوسه کوکم همکاری میکرد
ا : قلبم شکست و زدم زیر گریه به خودم قول دادم که
ا : از این به بعد دیگه هیچکس رو دوست ندارم 💔
پایان
ببخشید اگه بعد شد . 🙏🙏
ا : سلام من ا/ت هستم و ۱۸ سالمه و میرم دانشگاه
ا : یه چند وقتی میشه یه حسی نسبت به جونگ کوک دارم ولی نمیتونم بهش بگم
ا : اگه بگم منو ول میکنه یانه
ک : سلام من کوک هستم و ۲۰ سالمه و میرم دانشگاه من یه دوست به اسم ا/ت دارم
ک : یه چند وقتی میشه که احساس میکنم ا/ت میخواد بهم یه چیزی بگه ولی نمیتونه بگه
ا : امروز میخوام برم و به کوک همه چی رو بگم کوک رو دیدم به سمت کلاس موسیقی رفت
ا : منم به همراهش رفتم میخواستم در کلاس رو باز کنم که صدای یه دختر اومد
؟ : عزیزم دلپ برات تنگ شده بود تو چی ؟
ک : معلومه که منم دلم برات تنگ شده بیبی من
ا : دیدم که لینا ( همکلاسی ا/ت و کوک ) داره کوک رو میبوسه کوکم همکاری میکرد
ا : قلبم شکست و زدم زیر گریه به خودم قول دادم که
ا : از این به بعد دیگه هیچکس رو دوست ندارم 💔
پایان
ببخشید اگه بعد شد . 🙏🙏
۲۷.۸k
۲۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.