زندگی فراز و نشیب داره پارت ۱۴

ات ویو
کل صورتم و بدنمو خط خطی کرد بعد شلاق برداشت و ۱۰۰۰ تا ضربه ضد بعد آب یخ ریخت روم خیلی درد داشت نمی تونستم تحمل کنم اونم رفت منو ول کرد شب منو برد خونه
گفت: فردا باید گمشی دانشگاه
ات:.......
کانگ: جواب منو بدهههههه
ات: چ.. ش.. شم
کانگ: خوبه
چشامو نمی تونستم باز کنم چون از رو پیشوونیم تا دماغم زخمه
بزور خوابیدم فردا بیدار شدم رفتم لباس پوشیدم رفتم مدرسه اعضا اومدن سمتم
ته: اتتتتتتتتت چه را اینجوریه چشت
ات: مهم نیست
کوک: یعنی چی مهم نیستتتتتتتت *داد*
ات:........
شب می زارم