خدمتکار شخصی
خدمتکار شخصی
p⁶
اجوما رو دیدم که تعجب وار نگام میکرد
اجوما:د..د.دخترم کجا داری میری؟
+:لبخند تلخی زدم و گفتم: استعفا دادم
اجوما:اما..اما.ارباب چطور قبول کرد؟
+:خب.. نمیدونم اما دیگه قبول کرد ..نمیدونم چرا قبول کرد؟
+:خب دیگه من میرم
اجوما:به سلامت دخترم
+:به خاطر اینکه بهم حقوق خوبی میدادن کمی پس انداز داشتم پس ی بلیت توکیو گرفتم و هتل رزرو کردم تا مدتی توی توکیو بمونم ببینم چی میشه ....
٫کوک٫
p⁶
اجوما رو دیدم که تعجب وار نگام میکرد
اجوما:د..د.دخترم کجا داری میری؟
+:لبخند تلخی زدم و گفتم: استعفا دادم
اجوما:اما..اما.ارباب چطور قبول کرد؟
+:خب.. نمیدونم اما دیگه قبول کرد ..نمیدونم چرا قبول کرد؟
+:خب دیگه من میرم
اجوما:به سلامت دخترم
+:به خاطر اینکه بهم حقوق خوبی میدادن کمی پس انداز داشتم پس ی بلیت توکیو گرفتم و هتل رزرو کردم تا مدتی توی توکیو بمونم ببینم چی میشه ....
٫کوک٫
۳.۲k
۱۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.