دیر فهمیدم چقدر عاشقتم
مثل همیشه وقتی چشماشو باز کرد جونگکوک رو کنارش ندید.
البته درک میکرد چون جونگکوک بهش گفته بود این روزا خیلی سرش شلوغه ولی یه فکری به سرش زد ،اینکه امروز برای جونگکوک خودش غذا ببره و باهم بخورن با ذوق از جاش بلند شد رفت سرویس و کارای لازمو کرد رفت آشپزخونه و شروع کرد به درست کردن غذا ،
با دقت همهی غذا هارو درست کرد ، غذاهای مورد علاقه مرد زندگیش.
زیر غذا ها رو کم کرد تا وقتی آماده میشه خوب جا بیاد.....
به از اینه لباس سفیدو زیباش رو زیبایی مثل یه فرشته کرده بود پوشید یه آرایش خیلی زیبا و ساده کرد و بعد از چیدن غذاها تو ظرف
سوار ماشینش شد و به طرف محل کار همسرش رفت ......
پرش زمانی به چند ساعت بعد
پسرک وارد خونه شد ولی خبری از همسرش که هر شب به استقبالش میمومد نشد
تعجب کرد برای همین صداش کرد
-عشقم من برگشتم
............ولی بازم سکوت
فکر کرد تو اتاقه که صداشو نشنیده برای همین به سمت اتاق مشترکشون رفت در اتاقو باز کرد ولی بازم ات اونجا نبود ولی یه لحظه متوجه صدای آب از تو حموم شد به سمت در حموم رفته و تقهای به در زد
-ات عشقم اونجایی من اومدم
ولی بازم صدایی ازش نشدید
بازم صداش زد ولی جوابی نگرفت پس دستگیره رو کشید پایین ولی چیزی دید که خون تو رگاش یخ زد و دلش هری ریخت!
دختر زیر دوش آب روی زمین افتاد بود و رگای هر دو دستشو چند بار عمیق بریده بود روی زانو هاش افتاد .....ولی چی شد که اون دختر دست به خود...کشی زد؟
ادامه داره......
البته درک میکرد چون جونگکوک بهش گفته بود این روزا خیلی سرش شلوغه ولی یه فکری به سرش زد ،اینکه امروز برای جونگکوک خودش غذا ببره و باهم بخورن با ذوق از جاش بلند شد رفت سرویس و کارای لازمو کرد رفت آشپزخونه و شروع کرد به درست کردن غذا ،
با دقت همهی غذا هارو درست کرد ، غذاهای مورد علاقه مرد زندگیش.
زیر غذا ها رو کم کرد تا وقتی آماده میشه خوب جا بیاد.....
به از اینه لباس سفیدو زیباش رو زیبایی مثل یه فرشته کرده بود پوشید یه آرایش خیلی زیبا و ساده کرد و بعد از چیدن غذاها تو ظرف
سوار ماشینش شد و به طرف محل کار همسرش رفت ......
پرش زمانی به چند ساعت بعد
پسرک وارد خونه شد ولی خبری از همسرش که هر شب به استقبالش میمومد نشد
تعجب کرد برای همین صداش کرد
-عشقم من برگشتم
............ولی بازم سکوت
فکر کرد تو اتاقه که صداشو نشنیده برای همین به سمت اتاق مشترکشون رفت در اتاقو باز کرد ولی بازم ات اونجا نبود ولی یه لحظه متوجه صدای آب از تو حموم شد به سمت در حموم رفته و تقهای به در زد
-ات عشقم اونجایی من اومدم
ولی بازم صدایی ازش نشدید
بازم صداش زد ولی جوابی نگرفت پس دستگیره رو کشید پایین ولی چیزی دید که خون تو رگاش یخ زد و دلش هری ریخت!
دختر زیر دوش آب روی زمین افتاد بود و رگای هر دو دستشو چند بار عمیق بریده بود روی زانو هاش افتاد .....ولی چی شد که اون دختر دست به خود...کشی زد؟
ادامه داره......
۵۹۵
۲۱ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.