پارت۹

از زبان راوی
ات بلاخره توانایی راه رفتنشو بدست اورد ولی هنوز به مراقبت نیاز داشت
برای همین خونه جی هوپ موند
پسرا هم بعد یه مدت برگشتن خونه خودشون
ات:جی هوپ می تونیم حرف بزنیم
جی هوپ:آره
نشستن روی مبل
ات:جی هوپ چرا اونشب سرعتتو کم نکردی هان(با داد)
از من بدت میاد می خواستی منو بکشی هان
جی هوپ :این چه حرفیه می زنی ات من فقط......
ات:من فقط چی جی هوپ فقط چی
جی هوپ:من فقط دوست دارم نمی تونم ببینم با کسی غیر از من هستی
از همون روز اول عاشقت شدم
حالا هم اگه دوسم نداری می تونی ...
که با قرار گرفتن چیزی روی لبش حرفش نصفه موند
ات:با حرفی که جی هوپ زد هم تعجب کردم هم خوشحال شدم
منم جی هوپو از همون روز اولی که دیدمش دوست داشتم
یه لحظه نفهمیدم چی شد
لبامو گذاشتم روی لباش
ازش جدا شدم
ات:منم دوستت دارم جی هوپ ولی این عشق ممنوعه هست
ما هم گروهی هستیم از اون مهمتر آیدل هستیم ما
نمی تونیم با هم باشیم
جی هوپ:اگه تو بخوای میشه
به هیچکس نمی گیم کسی هم نمی تونه مارو جدا کنه
ات:ولی...
جی هوپ:ولی نداریم فقط بگو که تا آخرش باهامی
ات:هستم تا آخرم عمرم پات هستم
کم کم به هم نزدیک شدیم و یه بوسه شیرین رو آغاز کردیم
ات:انگار داشتم خواب میدیدم
اگه خواب بود نمی خواستم بیدار بشم
ولی هیچکس نمی دونه سرنوشت چی در انتظارش داره


شرطارو نرسوندید ولی چون بعضی ها فیکو دوست داشتن گذاشتم