رئیس من
رئیس من
پارت ۷
جیمین: راستی چرا گفتی دوست پسرتم؟
ا.ت: راستش اون بیشعوری که دیدید اکسم بود برا اینکه ول کنه بره اینو گفتم معذرت میخوام که وارد همچین جریانی شدید
جیمین: نه اشکالی نداره فقط خواستم بگم دفعه ی بعد که دیدیش بگو کات کردیم خوشم نمیاد حتی تظاهر کنم دوست پسر جنابعالیم
ا.ت: نه که من خوشم میاد
جیمین: خو مرض داشتی اونو گفتی؟😐
ا.ت: گفتم که برا اینکه ولم کنه مجبور بودم بگم
جیمین: ولتم نکرد که آخرش اگه من اون اسلحه رو نشونش نمیدادم که نمیرفت
ا.ت: خب حالا انقدر به خودت نبال انگار چیکار کرده😑راستی اون اسلحه رو از کجا اوردی؟مافیا ای چیزی هستی؟
جیمین: نه بابا مگه الکیه فقط برای مواقع ضروری همیشه تو یدونه کیفم نگه میدارم
ا.ت: یدونه؟ مگه چندتا داری؟😐جیمین: یااااااا چقدر سوال میپرسی 😑
ا.ت: ببخشید
جیمین: خب فکر کنم رسیدیم همینجاست؟
(توجه ا.ت قبلا آدرس خونشو داده بود)
ا.ت: بله همینجاست ممنونم که رسوندینم
جیمین: خواهش حالا برو باید برم جایی دیرمه
ا.ت: خب میخواستی نرسونیم که دیرت نشه و از ماشین زدم بیرون
جیمین پنجره رو داد پایین و گفت
جیمین: والا من اگه ولت میکردم که اون اکسه بیکارت دوباره میومد سراغت
و پاشو گذاشت رو گازو رفت
یااااااا پسره ی.......چقدر پرروعه این عههههه😑(یاااااا یه کاری نکن چشمامو ببندم دهنمو باز کنمااااا😑) رفتم داخل و کارامو کردم و خوابیدم
اینم پارت ۷
حمایتا کمه هااااا :/
پارت ۷
جیمین: راستی چرا گفتی دوست پسرتم؟
ا.ت: راستش اون بیشعوری که دیدید اکسم بود برا اینکه ول کنه بره اینو گفتم معذرت میخوام که وارد همچین جریانی شدید
جیمین: نه اشکالی نداره فقط خواستم بگم دفعه ی بعد که دیدیش بگو کات کردیم خوشم نمیاد حتی تظاهر کنم دوست پسر جنابعالیم
ا.ت: نه که من خوشم میاد
جیمین: خو مرض داشتی اونو گفتی؟😐
ا.ت: گفتم که برا اینکه ولم کنه مجبور بودم بگم
جیمین: ولتم نکرد که آخرش اگه من اون اسلحه رو نشونش نمیدادم که نمیرفت
ا.ت: خب حالا انقدر به خودت نبال انگار چیکار کرده😑راستی اون اسلحه رو از کجا اوردی؟مافیا ای چیزی هستی؟
جیمین: نه بابا مگه الکیه فقط برای مواقع ضروری همیشه تو یدونه کیفم نگه میدارم
ا.ت: یدونه؟ مگه چندتا داری؟😐جیمین: یااااااا چقدر سوال میپرسی 😑
ا.ت: ببخشید
جیمین: خب فکر کنم رسیدیم همینجاست؟
(توجه ا.ت قبلا آدرس خونشو داده بود)
ا.ت: بله همینجاست ممنونم که رسوندینم
جیمین: خواهش حالا برو باید برم جایی دیرمه
ا.ت: خب میخواستی نرسونیم که دیرت نشه و از ماشین زدم بیرون
جیمین پنجره رو داد پایین و گفت
جیمین: والا من اگه ولت میکردم که اون اکسه بیکارت دوباره میومد سراغت
و پاشو گذاشت رو گازو رفت
یااااااا پسره ی.......چقدر پرروعه این عههههه😑(یاااااا یه کاری نکن چشمامو ببندم دهنمو باز کنمااااا😑) رفتم داخل و کارامو کردم و خوابیدم
اینم پارت ۷
حمایتا کمه هااااا :/
۸.۵k
۱۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.