عشق طولانی
یونجی: سوار شدم که دیدیم کوک یه شاخ گل رز بهم داد خیلی خوشگل بود
کوک: بفرما اینم برای شما
یونجی: عرر میسی❤️
کوک: خواهش بریم دیگه راه افتادم و بعد 20 دقیقه رسیدیم و پیاده شدیم
یونجی: کوک بچه ها اومدن؟
کوک: اره بالا منتظرن بریم دیر شد
یونجی: بریم رفتیم و کارارو کردیم و شدم جئون یونجی همیشه به این فکر میکردم کی زن جئون جونگ کوک میشه خوش به حالش نگو خودم زنشم عر
ایو: مبارکتون باشه
کوک: ممنون ایو
تهیونگ: خب حالا کی میان پسر خاله ی عزیز؟
یونجی: ساعت12
تهیونگ: هر وقت اومد با کوک برین دنبالش بعد بیاین خونه ی من مهمونی
کوک: داداش مزاحم نمیشیم
یونجی: کوک راست میگه
تهیونگ: خفه همین که گفتم کوک من ازت بزرگ ترما😑
کوک: چشم میایم🤭
تهیونگ: افرین😌
یونجی: داشتیم میگفتیم و مخندیدیم که
شرط لایک10 شرط کامنت20
کوک: بفرما اینم برای شما
یونجی: عرر میسی❤️
کوک: خواهش بریم دیگه راه افتادم و بعد 20 دقیقه رسیدیم و پیاده شدیم
یونجی: کوک بچه ها اومدن؟
کوک: اره بالا منتظرن بریم دیر شد
یونجی: بریم رفتیم و کارارو کردیم و شدم جئون یونجی همیشه به این فکر میکردم کی زن جئون جونگ کوک میشه خوش به حالش نگو خودم زنشم عر
ایو: مبارکتون باشه
کوک: ممنون ایو
تهیونگ: خب حالا کی میان پسر خاله ی عزیز؟
یونجی: ساعت12
تهیونگ: هر وقت اومد با کوک برین دنبالش بعد بیاین خونه ی من مهمونی
کوک: داداش مزاحم نمیشیم
یونجی: کوک راست میگه
تهیونگ: خفه همین که گفتم کوک من ازت بزرگ ترما😑
کوک: چشم میایم🤭
تهیونگ: افرین😌
یونجی: داشتیم میگفتیم و مخندیدیم که
شرط لایک10 شرط کامنت20
۹.۰k
۲۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.