عاشق خدمتکارم شدم پارت ۶ فصل دوم
صبح با صدای مزخرف ساعت بیدار شدم......
آههههههه لعنت بهت بِبُر اون صدای نکرتوووو ایششششششش.......بعد از چند دقیقه صداشو قطع کردمو به طرف دستشویی حرکت کردم بعد از انجام دادن عملیات ویژه اومدم بیرون دنباله جین وو گشتم اما نبود... معلومه ترسیده یه بلایی سرش بیارم سریع تر رفته ......چون گشنم نبود فقط لباس پوشیدمو به طرف رخش سیاهم ( ماشینش رو میگه) حرکت کردمو راه افتادم........
*۲۰ دقیقه بعد *
بعد از ۲۰ دقیقه به شرکت رسیدم.....قبل از اینکه برم تو اتاقم به خانم کیم (منشی) گفتم......
ا/ت : سلام خانم کیم اگه میشه آقای پارک جین وو و خانم لی مینا رو به اتاقم بفرستید
خانم کیم : سلام خانم حتما
ازش تشکر کردمو رفتم توی اتاقم بعد از ۵ دقیقه دیدم در اتاقم زده شد گفتم
ا/ت : بفرمایید
دیدم مینا و جین وو خیلی سر بزیر اومدن داخل.....گفتم......
میدونم خوب نشده
ببخشید میدونم کم بود چون مامانم صدام کرده باید برم سبزی پاک کنم اگه الان نرم کلا به دیار باقی میپیوندم تا کارم تمام شد میام بقیش رو میزارم
بازم ببخشید که این پارت بد شده
آههههههه لعنت بهت بِبُر اون صدای نکرتوووو ایششششششش.......بعد از چند دقیقه صداشو قطع کردمو به طرف دستشویی حرکت کردم بعد از انجام دادن عملیات ویژه اومدم بیرون دنباله جین وو گشتم اما نبود... معلومه ترسیده یه بلایی سرش بیارم سریع تر رفته ......چون گشنم نبود فقط لباس پوشیدمو به طرف رخش سیاهم ( ماشینش رو میگه) حرکت کردمو راه افتادم........
*۲۰ دقیقه بعد *
بعد از ۲۰ دقیقه به شرکت رسیدم.....قبل از اینکه برم تو اتاقم به خانم کیم (منشی) گفتم......
ا/ت : سلام خانم کیم اگه میشه آقای پارک جین وو و خانم لی مینا رو به اتاقم بفرستید
خانم کیم : سلام خانم حتما
ازش تشکر کردمو رفتم توی اتاقم بعد از ۵ دقیقه دیدم در اتاقم زده شد گفتم
ا/ت : بفرمایید
دیدم مینا و جین وو خیلی سر بزیر اومدن داخل.....گفتم......
میدونم خوب نشده
ببخشید میدونم کم بود چون مامانم صدام کرده باید برم سبزی پاک کنم اگه الان نرم کلا به دیار باقی میپیوندم تا کارم تمام شد میام بقیش رو میزارم
بازم ببخشید که این پارت بد شده
۸۵.۶k
۰۳ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.