پارت³
خوب امزوز تصمیم گرفتم دوباره به جنگله برم براهمین دست صورتم شستم ولباس هامم عوض کردم اون رئیسمم هی چیز به من میگه میدونم کارم همینه ولی خوب سخت میگیره
مامان من رفتم خدافظ
کجااا
جنگل
کارای عجیبی میکنی ها
اره دیگه چه کنیم
صبحونه خوردی
نه
برات بیارم
نه مرسی مامان خوشگلم
واااا بیا یه لقمه بخور یعنی چی
نه مرسی
باشه
پس من رفتم خدافظ
خدافظ
ویو ات
یه اهنگ گزاشتم وحرکت کردم بعد چند مینی رسیدم رفتم سراغ اون خونه ی دیروز دیدم برام خیلی باحال بود
اوفف چرا باز نمیشههه
پس خونه مردمم میری اره؟
واشش ترسیدم ببخشید اخه خیلی باحاله میخوام ببینمش
پس که میخوای ببینیش(کم کم امد جلوتر)
برو کناررر اقاا اگه نری ازت....(بوس جیمین حرفش موند)
چیکار میکنیییی برو کنارر کمکک(داد)
تودیگه برامنی بیب
من بیب تو نیستم
چرا هستی ویه دسمال از کیفش برداشت
چیکار میکنییی هیزززز (هیز عمته🗿)
وات بیهوش کرد تا اینکه.......
کامت بزارید تا انرژی بگیرم😃💜
شرایط:
۵لایک
۳تا کامنت
مامان من رفتم خدافظ
کجااا
جنگل
کارای عجیبی میکنی ها
اره دیگه چه کنیم
صبحونه خوردی
نه
برات بیارم
نه مرسی مامان خوشگلم
واااا بیا یه لقمه بخور یعنی چی
نه مرسی
باشه
پس من رفتم خدافظ
خدافظ
ویو ات
یه اهنگ گزاشتم وحرکت کردم بعد چند مینی رسیدم رفتم سراغ اون خونه ی دیروز دیدم برام خیلی باحال بود
اوفف چرا باز نمیشههه
پس خونه مردمم میری اره؟
واشش ترسیدم ببخشید اخه خیلی باحاله میخوام ببینمش
پس که میخوای ببینیش(کم کم امد جلوتر)
برو کناررر اقاا اگه نری ازت....(بوس جیمین حرفش موند)
چیکار میکنیییی برو کنارر کمکک(داد)
تودیگه برامنی بیب
من بیب تو نیستم
چرا هستی ویه دسمال از کیفش برداشت
چیکار میکنییی هیزززز (هیز عمته🗿)
وات بیهوش کرد تا اینکه.......
کامت بزارید تا انرژی بگیرم😃💜
شرایط:
۵لایک
۳تا کامنت
۱۰.۷k
۰۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.