پارت 4
داشتم بیرون رو نگاه میکردم که دیدم یه دختر با پای خونی خییلی خوشگل و جذاب ولی گریون که پاهاش رو بغر کرده و به خاک و خولا تکیه داده .پیش خودم گفتم :چرا این دختره تو این تاریکی اینجاست ؟
چرا پاش زخمیه؟
چرا تنهاست؟
سریع به راننده گفتم بزنه کنار تا برم پیشش
رفتم از ماشین بیرون رفتم پیشش خیلی خوشگل بود و وقتی گریه میکرد کیوت تر هم میشد.
دستم رو گذاشتم رو شونش بش گفتم هی دختر اینجا چیکار میکنی ها؟
دیدم پرید بغلم و سفت بغلم کرد و گریش شدت گرفت.
منم داشت کمکم گریم میگرفت .
چرا پاش زخمیه؟
چرا تنهاست؟
سریع به راننده گفتم بزنه کنار تا برم پیشش
رفتم از ماشین بیرون رفتم پیشش خیلی خوشگل بود و وقتی گریه میکرد کیوت تر هم میشد.
دستم رو گذاشتم رو شونش بش گفتم هی دختر اینجا چیکار میکنی ها؟
دیدم پرید بغلم و سفت بغلم کرد و گریش شدت گرفت.
منم داشت کمکم گریم میگرفت .
۱.۹k
۲۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.