پارت ۹۶ Blood moon
پارت ۹۶ Blood moon
دستمو کشوند من و رو تخت انداخت
صاف نشستم کنارش اونم دراز کشید و چشاش و بست
اروم کرواتشو شل کردم و در اوردم دکمه ها ی پیراهنش و باز کردم و گفتم
ا/ت:بلند شو درش بیار
کوک:خودت درش بیار
ا/ت:پررررررروووووو
کمربندشم باز کردم
که با بدجنسی گفت
کوک:چیکار داری به کمربندم داری تو
ا/ت:برو بابا بی جنبه جنبه محبتم نداری
خندید و مجبورم کرد دراز بکشم دراز کشیدم که تو بغلش گرفتتم و محکم فشارم داد
ا/ت:میگم دردم میگیره فشار نده
لبامو بوسید و گفت
کوک:چشم
ا/ت:بلند شو برو تو اتاقت میخوام بخوابم،
کوک:میخوام اینجا پیش زن خوشگلم بخوابم
شما ناراحتی؟
ا/ت:اره
کوک:خب به من چه
ا/ت:لااقل پاشو برو لباستا و عوض کن بعد بیا
با ذوق گفت
کوک:واقعا؟
ا/ت:اره برو
سریع بلند شد رفت لباساش و عوض کنه منم
بلند شدم رفتم در اتاق و قفل کردم
و راحت دراز کشیدم
در اتاق و قفل کردم و راحت دراز کشیدم
جونگکوک که اومد با در بسته مواجه شد
کوک: در چرا باز نمیشه؟
دستمو کشوند من و رو تخت انداخت
صاف نشستم کنارش اونم دراز کشید و چشاش و بست
اروم کرواتشو شل کردم و در اوردم دکمه ها ی پیراهنش و باز کردم و گفتم
ا/ت:بلند شو درش بیار
کوک:خودت درش بیار
ا/ت:پررررررروووووو
کمربندشم باز کردم
که با بدجنسی گفت
کوک:چیکار داری به کمربندم داری تو
ا/ت:برو بابا بی جنبه جنبه محبتم نداری
خندید و مجبورم کرد دراز بکشم دراز کشیدم که تو بغلش گرفتتم و محکم فشارم داد
ا/ت:میگم دردم میگیره فشار نده
لبامو بوسید و گفت
کوک:چشم
ا/ت:بلند شو برو تو اتاقت میخوام بخوابم،
کوک:میخوام اینجا پیش زن خوشگلم بخوابم
شما ناراحتی؟
ا/ت:اره
کوک:خب به من چه
ا/ت:لااقل پاشو برو لباستا و عوض کن بعد بیا
با ذوق گفت
کوک:واقعا؟
ا/ت:اره برو
سریع بلند شد رفت لباساش و عوض کنه منم
بلند شدم رفتم در اتاق و قفل کردم
و راحت دراز کشیدم
در اتاق و قفل کردم و راحت دراز کشیدم
جونگکوک که اومد با در بسته مواجه شد
کوک: در چرا باز نمیشه؟
۸.۰k
۲۵ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.