عشق زمستانی قسمت۷
هیون با داد:ولش کنید
مردا برگشتن و منو ول کردن روی زمین و رفتن سمت هیون
مرده: تو کی باشی
هیون:خب
مرده:ههههه برو پی کارت بچه تا بلایی سرت نیومده
مردا داشتن میومدن به سمتم که
هیون:هی وایسید
اونا وایسادن و دوباره اومدن سمت هیون
مرده:هی مثل اینکه بیخیال نمیشی نه
من کمی هوشیار بودم و صداشون رو میشنیدم ولی نمیتونستم بلند شم چون هنوز گیج بودم
هیون:نه نمیشم ولش کنید
مرده:ببین پسرجون اول که نگفتی کی هستی دوممن داری تو روی ما وایمیسی
هیون ساکت شد
هیون:اون ماله منه فهمیدید
مرده زد زیرخنده و بقیشون هم همینطور
مرده:خب چی داری که معامله کنی اون دختره چطوره
هیون:من هیچ وقت یه دختر رو معامله نمیکنم اما یه چیزی دارم که بدردتون میخوره
مرده:چی مثلا
هیون سرش رو انداخت پایین
مرده:نمیخوای بگی....
هیون زد لای پای مرده و بقیشون هم زد ا نا هم ریخت سرش و هیون رو گرفتن داشت از لبه هیون خون میومد مرده اومد بالا سرش
مرده:پس از جونت سیر شدی میدونی اون دختر از سرتم زیاده
(حتی مرده هم فهمیده بود هیون گداس و به من تیپش و وضع مالیش نمیخوره)
(ببخشید شارژم کمه باید برم بقیش رو بعدا میزارم )
مردا برگشتن و منو ول کردن روی زمین و رفتن سمت هیون
مرده: تو کی باشی
هیون:خب
مرده:ههههه برو پی کارت بچه تا بلایی سرت نیومده
مردا داشتن میومدن به سمتم که
هیون:هی وایسید
اونا وایسادن و دوباره اومدن سمت هیون
مرده:هی مثل اینکه بیخیال نمیشی نه
من کمی هوشیار بودم و صداشون رو میشنیدم ولی نمیتونستم بلند شم چون هنوز گیج بودم
هیون:نه نمیشم ولش کنید
مرده:ببین پسرجون اول که نگفتی کی هستی دوممن داری تو روی ما وایمیسی
هیون ساکت شد
هیون:اون ماله منه فهمیدید
مرده زد زیرخنده و بقیشون هم همینطور
مرده:خب چی داری که معامله کنی اون دختره چطوره
هیون:من هیچ وقت یه دختر رو معامله نمیکنم اما یه چیزی دارم که بدردتون میخوره
مرده:چی مثلا
هیون سرش رو انداخت پایین
مرده:نمیخوای بگی....
هیون زد لای پای مرده و بقیشون هم زد ا نا هم ریخت سرش و هیون رو گرفتن داشت از لبه هیون خون میومد مرده اومد بالا سرش
مرده:پس از جونت سیر شدی میدونی اون دختر از سرتم زیاده
(حتی مرده هم فهمیده بود هیون گداس و به من تیپش و وضع مالیش نمیخوره)
(ببخشید شارژم کمه باید برم بقیش رو بعدا میزارم )
۱.۵k
۰۷ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.